کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

واکنش به دیروز،امروز،فردا

واکنش به دیروز،امروز،فردا 

 

قابل توجه همسنگران : 

درماندگی جنبش لجنی: بعد از گذاشتن پست قبلی با عنوان "دیروز،امروز،فردا "،سیل کامنتهای مملو از الفاظ زشت و توهینهای فراوان به سوی این وبلاگ جاری شده و همچنان ادامه دارد..... 

اما به کوری چشم دشمن "حاشا که بسیجی میدان را خالی کند." 

   

اونایی که این وبلاگو  میخونن و نمیتون حقایق رو تحمل کنن؛بهشون میگم عصبانی باشید و از این عصبانیت بترکید. 

حالا کجاشو دیدید!مبارز جبهه جنگ نرم هرگز نمی لرزد. 

 

 

لطفا اولین پست وبلاک رو بخونید:آسیه!خواهرم!من یک بسیجیم.(خیلی مهمه)

  

نظرات 7 + ارسال نظر
ف یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ق.ظ

سلام
بذار بگن.
تنها حربشون همینه.

مرسی.وقت بشه باهات تماس میگیرم.
غریبه بودن خیلی وقتا بهتره
تا همیشه ماندگار باشی

صدف یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ http://www.istgah.asantabligh.com

سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/shop/gh.html

خادم دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ق.ظ http://smrhm.blogfa.com

سلام علیکم
ضمن تبریک فرا رسیدن ماه رجب و میلاد با برکت امام محمدباقر(ع) با مطلبی تحت عنوان (دوران عاشقی فرا رسیده ...) و یک روایت زیبا از امام محمد باقر(ع) بروز شده ایم
از شما دوست عزیز تقاضا داریم تا این پست را با دقت مطالعه فرموده و ما را با نظراتتان یاری فرمایید
جهت سلامتی آقا امام زمان صلوات با عجل فرجهم
التماس دعای خیر
یا علی مدد

صابر دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:56 ق.ظ http://rahnoma.blogsky.com/

عزیز جان شما تحمل انتقاد سازنده را نداری چرا به خودت اجازه می دهی وبلاگ زنی..

حتی نظر قبلی مرا هم تایید نکردی...چرا؟؟ حرف حق تلخ است!!!

در ضمن ببخشید بنده در کجا گفتم دختران برن خواستگاری پسرها؟؟ آنهم برای حل معضل ازدواج؟؟

بر فرض هم چنین امری وجود داشته باشد از لحاظ علم روان شناسی هیچ اشکالی ندارد ولی شرایطی دارد طالب بودی می گویم.

در ضمن بهتر است بی جای توهین و جنایتکار خواستن کسی.... کمی بصیرت داشته باشید

حرفهای شما انتقاد سازنده نیست.ضمنا نیازی به انتقاد طرفداران جبهه باطل نداریم.من هیچ تعارفی با هیچ شجصی ندارم بخصوص با آنهایی که سرشان را کردند زیر برف.
هرگز نظرت رو تایید نمیکنم چون به رهبرمون توهین کردی و مسائل دیگه.
کسی که طرفدار موسوی باشه،یعنی جانیه و کفر مطلق.یعنی ضد ولایت. یعنی حامی حرمت شگنان عاشورا.یعنی شریک کوتای مخملی.یعنی نوکر آمریکا و اسرائیل.یعنی حامی منافقین و یا آنقدر غافل .....که در خوابه.
شما هر توهینی میکنید اما از من برنمی تابید؟تازه توهین نبود،گفتم طرفدار موسوی =جنایتکار.آنقدر بصیرت دارم که حق و باطل رو تشخیص دادم و مطیع ولایتم و مثل شما با حدیث و روایت سعی در باطل و غیرعادل بودن ولایت نمیکنم.با گستاخی تمام گفتید{ کسی که خودش رو جای حضرت علی گذاشته و...حکومت با کفر نمیماند}
نظریات احکامی و روانشناسانه ات را برای همفکران خودت بکار ببرِ؛انقدر مراجع و منابع ذی صلاح دارم که نیازی به توصه های شما نیست.
گفتم که مجبور نیستی وبلاگمو بخونی،چون من تعارفی با سر زیر برف کرده ها ندارم و پاسخ محکمی میدم.تعارف مال سالهای گذشته بود که خیلی باهاتون مدارا کردیم و نتیجه منفی گرفتیم.
وقتی به خاطر زیاده خواهی های یک موجود عقده ای ،جوانهای مردم پرپر شدند و شاهد شرایط وحشتناک خانواده هاشون بودم،با طرفدارانش هم هیچ مصالحه ای ندارم. والسلام.
مجبور نیستی وبلاگمو بخونی.والسلام.

خسته دل چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:53 ق.ظ

سلام. حرفت حقه ولی به نظرم یه جور دیگه ای بیانش کن.
با تشکر

خودم... پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ب.ظ http://gachsaran89.blogfa.com

سلام جیگر بسیجی.
به قول سهراب
مانده تا برف زمین آب شود
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارانه چتر
ناتمام است درخت
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد
تشنه زمزمه ام

«همینجوری» باحالی
«همینجوری» ادامه بده.

سلام همسنگر.
نیاز شدید به وقت دارم.
وقت گدایی میکنم دارید؟

خودم... پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ب.ظ http://gachsaran89.blogfa.com

امروز یه پسر دسفروش رو دیدم تو خیابون که کمیته اومد وسایلشو جمع کرد
همون موقع که ایستاده بودم داشتم اون پسره رو نگاه میکردم یه اقایی که کنارم داشت رد میشد سرش رو به نشونه افسوس تکون داد و گفت:اینه.رئوفت اسلامی.
منم ناراحت شدم ولی حرفش از روی منطق نبود.
چند قدم اونورتر داشتن شیرینی پخش میکردن برای شب آرزوها.یه پیرمرده از من و دوستم پرسید که براچی شیرینی پخش میکنن.ما هم گفتیم.بعد کلی باهامون بحث کرد که اینا همه دروغه و همه چیز با سعی و تلاش بدست میاد و کلی بحث کرد که اسلام مال زمان پیامبره و به این زمان هم ربطی نداره و ما هم کلی باهاش بحث کردیم البته می دونستیم بحث کردن فایده ای نداره.
و حرفاش از روی منطق نیست و بی پایه و اساس.
دلم خیلی گرفته همسنگر.امشب ما رو فراموش نکن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد