تنها کسانی مردانه می میرند
که مردانه زیسته باشند.
( به بهانه سالگرد بازگشت آزادگان وطن:
و به بهانه حضور در مراسم شهادت شهید حسین لشگری در سال گذشته)
سرتیپ خلبان حسین لشگری به
یاران شهیدش پیوست.
چشمانم را می بندم و لحظه ای چند به روزهایی می اندیشم که آنچه بود،خون بود و آتش.می اندیشم به سرباز وطنم،رفت اما دیر آمد.
گفتم کجا؟گفتا به خون/گفتم که کی؟گفتا کنون/
گفتم چرا؟گفتا جنون/گفتم مرو،خندید و رفت..
می اندیشم چیست جنون؟آن جنون آغشته به خون؟آن جنون آغشته به خونی که سرباز وطنم آن را سرمستانه نوشید.
می اندیشم به اسارت به درد،اما آن اسارت چیست که سرباز وطنم آن را عشق می نامید؟اندیشیدن به دوران آتش که از آخرین روزهایش بیست و دو سال فاصله گرفته ایم،مرا به یاد آتش زیر خاکستری می اندازد که آماده شعله کشیدن است.آتش اندیشه های پر از سوالم بعد از بیست ودو سال که هیچ،بعد از قرنها نیز خاموش نخواهد شد : زنده باشی ای آتشی که از خاکستر آن روزها زبانه می کشی.
در همین اندیشه ها بودم که پیغامی رسید : سرتیپ خلبان
حسین لشگری،آزاده جانباز که 18 سال در بند
اسارت رژیم بعث عراق بود، شربت نوشین
شهادت نوشید.
اندیشیدم به خلبان لشگری،به زندگیش،به ایثارش،به صبرش،به 18 سال اسارتش،به شکنجه هایش،به طاقتش،به ایستادگی برای وطنش،به بازگشتش،به همسر صبور و رنج کشیده اش،به پسرش به علی،به آسیب های جسمیش،به اخلاقش،به زندگی سراسر معنویش.ذهن محدود مرا یارای هضم اینهمه نبود،تنها به این نتیجه رسیدم :
به کمال که رسیدی باید بروی،ماندن معنا
ندارد.
دوشنبه 19 مرداد 1388 خلبان حسین لشگری در بیمارستان لاله تهران،شهادت را طلبید.چهارشنبه 21 مرداد ساعت 10صبح،خیابان پیروزی،ستاد نیروی هوایی ارتش:مراسم وداع و تشییع پیکر شهید لشگری:خانواده ش آمده بودند،همسر صبورش،پسرش دکتر علی لشگری،خواهرش،اقوام،همرزمان،خلبانان،پیروان و عاشقان شهدا.
می اندیشم به همسرش: بانوی بهشتی،راه دوری نرویم،جستجو نکنیم،همینجا می توان یکی از بانوان سرآمد بهشتی را دید.بانوی من منیژه،روزی با مردی راستین،پیمان یکدلی بست اما خیلی زود آن مرد را در راه دین و انقلاب از دست داد.18 سال صبر برای وصالی دوباره،آیا خواهد آمد؟صبر می کنم.18 سال.
18 سال گذشت.آن مرد جوان در هیئت مردی با موی سپید بازگشت که سپیدی موها و محاسنش ترجمه روزگاری بود که بر او گذشته بود.منیژه آن مرد پاک سیرت را دوباره یافت.اما افسوس که آن مرد دلیر یازده سال بیشتر زنده نماند و بانومنیژه گفت: دلم براش تنگ میشه،خیلی زود تنگ میشه.
راستی هموطنم بیندیش به دل بانوی من منیژه.
بانو! صبر چیست و صابر کیست؟
جز تو؟
ان الله مع الصابرین .
شهید لشگری می گفت در تمام دوران اسارت ،آب خنک به من ندادند.18 سال آب خنک نخوردم.تنها یکبار ته مانده لیوان آب یخ سرباز عراقی را خوردم که دلش برایم سوخت.
میاندیشم به اینکه،اینهمه برای چه؟جز
برای وطنم؟جز برای ایرانم؟جز برای
انقلابم و دینم؟
کاش قطره ای از دریایت بودم.
شانه های مردانه پسرش علی از غم هجران پدر که تنها 11 سال با او زندگی کرده با گریه های جانکاهش می لرزد.
راستی دکتر علی! اینهمه هجران و درد
برای چه؟درد دوری از پدر برای چه؟جز
برای وطنم؟
شهید لشگری گفته بود:وقتی رفتم علی دندان نداشت،وقتی بازگشتم علی دانشجوی دندان پزشکی بود.
سرتیپ خلبان حسین لشگری اولین اسیر جنگ 8سا له و آخرین آزاده ای بود که به میهن بازگشت.
وی در 20 اسفند 1331 در ضیاآباد قزوین متولد شد.تحصیلات نظامی و خلبانی را در آمریکا گذراند.در27 شهریور 1359 بعد از اصابت موشک به هواپیمایش در نزدیکی مهران به اسارت درآمد،یعنی قبل از شروع جنگ در 31 شهریور 59.چون جنگ مقدماتی داشت و تحرکاتی از سوی عراق شروع شده بود.
او مدت زیادی در سلول انفرادی زندگی کرد.شکنجه هایش شامل : بی خوابی،بی آبی،آب گرم برای نوشیدن،توهین،شوکهای برقی،اعدام صوری،فلک کردن با کابل که بارها زیر شکنجه بیهوش میشد.12 سال اسارت را در حسرت آفتاب بود.16 سال اسیری ثبت نشده و دور از چشم صلیب سرخ بود.وی در 17 فروردین 1377 به آغوش میهن بازگشت و هنگام دریافت سردوشی از طرف رهبر عزیزمان ،لقب سیدالاسرا گرفت و آقا فرمودند آقای لشگری ثابت کرد که دردها میرود و اجرها می ماند.
در 19 مرداد1388بر اثر ضایعات ناشی از شکنجه های دوره اسارت ،به شهادت رسید.او را در قطعه 50، به خاک پاک گلزار شهدا سپردند.
روح بلندش بر بلندای قله های
وطنم، بلندتر باد...............
یا علی
سلام همسنگر
یکی یکی پرستوهای عاشق پر میکشن و به سمت آسمان میروند، یک عده که امام و آرمان های امام فراموش کردند و مسئول هستند اونا باید یک فکری به حال خودشون کنند چون اونا را نه زمین نه آسمان جنازه شان را قبول میکنه
یا علی
سلام مطالب خیلی خوب و آموزنده ای بود ممنون که بهم سر زدی التماس دعا
روح بلندش بر بلندای قله های وطنم، بلندتر باد...............
قشنگ بود
با سلام و احترام ....
چقدر زیبا بود ....خدا یاورتان باد ....
سرتاسر شهر با تو عطرآگین بود
لبخند تمام کوچه ها غمگین بود
آنروز که بردوش ترا می بردیم
تابوت سبک ولی غمت سنگین بود
هر وقت دلتنگ می شوم می آیم اینجا و زمزمه می کنم :
کجایی سبزترین بابای دنیا !!
باشد که تسکین یابم با این عبارت ...!!
سپاس از حضورت سبزت که مایه دلگرمی ست همسنگر بسیجی ام ...!!
یا حق
دسته گل ها دسته دسته می روند از یاد ها
گریه کن ای آسمان در مرگ توفانزاد ها........
زیبا بود بسیار......خدا ما را هم با این خوبان محشور نماید
ممنون که سر زدید....
التماس دعا
یا حسین
سلام علیکم
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند...!!!
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم، غافل که شهادت
را جز به اهل درد نمی دهند...
روحشان شاد یادشان گرامی./
بسم ا...
سلام و خداقوت / نماز و روزهایتان قبول / خدایا بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن
التماس دعا
عجب از ما واماندگان زمین گیر،که در جستجوی شهدا به قبرستان ها
می آییم،این خود دلیلی است برآن که از حقیقت عالم هیچ
نمی دانیم0
مرده آن است که نصیبی از حیاط طیبه شهدا ندارد و اگر چنین است از
ما مرده تر کیست؟ شهید مرتضی آوینی
سلام
خوشحالم که در راه حفظ آرمان شهدایتان اینقدر پرکاری
خدا این معرفت رو به همه بده که شهدایشان را از یاد نبرند ...
سلام خوشحال مشم اگه به من هم سر بزنید. التماس دعا
کجایند مردان بی ادعا....................
سلام حیف که رفتند مردانی که حالا جایشان را........
روحشان شاد
درسته که اب خونک نخورد ولی لذت گرفتن نشان از رهبر رو چشید فکر میکنم لذتش از اب خنک بعد از این همه سال بیشتره
به روزم با مطلبی با عنوان شیطان
سلام
طاعات قبول
به روزم
سلام
سلام بر تمام کسانی که برای دین خدا زحمت کشیدند
سلام بر انسانهای والایی که در راه خدا عاشقانه متحمل رنجها شدند
سلام بر تمام آزادگان ُ همراهان شهدا
آنها که زجر شکنجه های دشمن را ...
چگونه تحمل کردند؟؟؟!!!
سلام بر آزادگان وطنم
یادتان گرامی
با سلام و احترام .....
اول .... سلام ما ... احترام ما ... دست بوسی .... ما را .... به بابای جانباز و فکه ایتان ...که ...بابای ما هم هست ...حتما ...برسانید .....
از مدیر وبلاگ سنگر انفرادی ...هیچ اطلاعی ندارم ....
اگر جانباز هستند ...اطلاع دهید ...به عیادتشان بروم ....
خدا نگهدارتان باد ........
سلام بر شما[گل]
ماه مهمانی خدا بر شما مبارک
بخاطرسفر زیارتی تاخیر داشتم و از این بابت از محضر شما پوزش میطلبم
[گل]دعائی از رسول اَکرم در هنگام إفطار[گل]
رسولُ الله (صلّی الله علیه وأله) ـ إنه کان إذا أفطر یقول ـ :
اللهُمَّ لکَ صُمنا ، وعلی رِزقِکَ أفطرنا ، فتقبَّلهُ منَّا ! ذهبَ الظَّماءُ ، وَابتلّتِ العُرُوق ، و بقِیَ الأجرُ .[گل]
پـیـامبر خدا(صلّی الله علیه وأله) ـ در هنگام افطار روزه اش ـ عرض مى کرد :
بار خدایا! براى تو روزه گرفتیم ، و با روزى تو افطار مى کنیم ، پس آن را از ما بپذیر !
تشنگى رفت ، و رگها شاداب شد ، و پاداش ماند .[گل]
میزان الحکمه ج7ص3210 [گل]
سلام
با موضوع بررسی تحلیلی نقش ارگانهای فرهنگی در ایجاد و گسترش بی حجابی در کشور بروزم
از نظراتتون ممنونم
یا علی
پاسخ نظرتان در وبلاگ دکتر شریعتی داده شد.میتوانید آن را مشاهده کنید
سلام دوست بسیجی
شهدا در قهقههی مستانهشان عند ربهم یرزقونند
آنان با لبانی خندان پر کشیدن و ما با چشمانی گریان همیشه میخوانیم:
یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزا عظیما
سلام
گفتم کجا؟گفتا به خون/گفتم که کی؟گفتا کنون/
گفتم چرا؟گفتا جنون/گفتم مرو،خندید و رفت..
چه شعر قشنگی...
التماس دعا
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام
شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن خوی حسن جلوه نمود
فرزند ابوالحسن امام بن امام
میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک
التماس دعای فراوان
سلام
ممنون از حضورت
بدانید که حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بلا شک متوجه و مراقب حال شماست و نیز خوبان را دعا می کند . ادعیه زاکیه آن بزرگوار برای هرکس از یک دنیا بیشتر ارزش دارد . کاری کنیم که ان شاء الله مشمول دعای آن بزرگوار قرار گیریم و روح طیب و طاهر امام بزرگوارمان از ما راضی باشد .
شهداراتنهاشهدامیشناسند
روحش شاد
دیگه به ما سر نمیزنید؟؟؟؟؟؟؟
روحش شاد و راهش پر رهرو
بسم ا...
سلام و خداقوت / طلوع خورشید کرامت ، میلاد امام حسن مجتبی (ع) را در موسم ضیافت الهی تبریک عرض میکنم / خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار مسلمین / التماس دعا / .
سلام خدا قوت
نماز و روزه هاتون هم قبول ببخشید که اینقدر دیر خدمت میرسم مدتی بود که کانکت نشده بودم
مطلب زیبایی بود اجرت با خدا
سلام عزیز دلم
با مطلب دیگر تحت عنوان شیطان و حضرت علی به روزم حتما تشریف بیاورید
ای خدای شب قدر!
شب قدر بی تردید مجرای نزول برکات توست. ظرف وجودمان را برای پذیرش برکاتت وسعت ببخش!
شهادت مولای متقیان علی (ع) را به مهدی موعود(عج) و تمامی شیعیان پیرو آن حضرت تسلیت می گویم.
التماس دعا...
سلام.ممنون از نظرت.با یه مطلب جدید به روزم.لینکتم کردم.
مطلبت خیلی قشنگ بود.
یاعلی.
سلام من شاهین سلیمانی هستم( از طرف بنیاد شهید )
اگر دوستان از شهید لشگری اسنادی دارند ، یا آشنایانانی از ایشون را میشناسند به من معرفی کنند ،
ایمیلم هست
shahinlogic@yhoo.com
علیکم السلام
خدا اجرتون بده که برای شهدا کار میکنید. اما بنده هرجا نام بنیاد شهید بیاد از اونجا میرم.
فکر میکنم بنیاد شهید انقدر وبلاگ بنده رو میشناسه که بدونه به دردشون نمیخورم.
اگر میخواید از شهید بدونید و اسناد جمع آوری کنید چرا من؟ بنده تنها یک پست نوشتم و یک هموطن حاضر در تشییع بودم.
اون روز خبرنگاران بودن و مسلما فیلمهاش در آرشیو اونها موجوده و دسترسی بهش کار بسیار راحتیه.
دوستان و همرزمان و خانواده شهید هم هستند.
اگر احیانا نمیدونید که بنیاد چه دیدی به وبلاگ بنده داره نام وبلاگ رو از عوامل بالادستی بخصوص مدیر روابط عمومی بنیاد بپرسید بهتون میگن. یا بپرسید ازشون که چطوری رصد میکنن این وبلاگ رو از طریق شخصی با نام مستعار دلریش....
در پاسخ به کامنت خصوصیتون: از بنیاد معرفی نامه بیارید؟ نیازی نیست. بنده همین طوری هم حرف شما رو قبول دارم.
جهت آگاهی: بنده شخصیت حقوقی نیستم که بتونم رسما با کسی همکاری کنم. تنها یک فعال فضای مجازیم.
می بخشید اما واقعا کاری از بنده برنمیاد چون منابع اصلح تر به راحتی قابل دسترسی هستند که در بالا عرض کردم .
آنچه که میدانم همون چیزیه که در پست شهید لشگری نوشتم. عکسها هم متعلق به خبرگزاریهاست.
موفق باشید.یاعلی