کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

اگه لیلا نمی جنگید،بگو این خونه چی میشد؟(3)...(خانم دباغ)

 

خدایا چگونه شکر کنم که در توانم نیست... 

   

من زینب انقلاب را دیدم...  من خانم دباغ را دیدم  

 

لیلاهایی که جنگیدند برای من،برای تو،برای ما،برای ایران،برای دین.

 

نگو میترسه از ترکش(شکنجه) نگو میسوزه رو دریا .............. 

 

دلش دریای آتیشه تو چی میدونی از لیلا ؟!...........

بره کنج کدوم خونه کجا راه داره برگرده................ 


نگو این کار یک زن نیست که این زن وارث درده.......

اگه
لیلا نمی جنگید بگو این خونه چی می شد....؟

بگو این خاک اجدادی رو نقشه خاک کی می شد..؟

شبی که قلب لیلا سوخت دل آیینه ها خون شد....

همین مجنون که می بینی از اینجا تازه مجنون شد.. 


تو میگی مثل ما امروز توی این خونه چی می دید..؟

اگه دنیا نمی ترسید 
اگه لیلا نمی جنگید................

نگو میترسه از ترکش نگو
میسوزه رو دریا ..............

دلش دریای آتیشه تو چی میدونی از لیلا ..............

بره کنج کدوم خونه کجا راه داره برگرده ...............

نگو این کار یک زن نیست که این زن وارث درده...... 

 

اگه لیلا نمی جنگید بگو این خونه چی می شد...؟

بگو این خاک اجدادی رو نقشه خاک کی می شد..؟  

 

 

 خدایا شکر ...آرزوی دیرینه و چندین ساله ام محقق شد .... 

 

من زینب انقلاب را دیدم.... 

 

من با زینب انقلاب حرف زدم... 

 

من با زینب انقلاب درددل کردم... 

 

من با زینب انقلاب درددل کردم و زینب انقلاب از حرفهایم گریست... 

 

من با زینب انقلاب برای سربازان انقلاب گریستم...  

 

برای زینب انقلاب از جانبازان گفتم و از دردهایشان و او خود میدانست... بازگویی بود که دردهای دلمان تازه شد... 

 

برای زینب انقلاب از جانبازان گفتم  که در چه غربتی هستند... 

 

در مقابل زینب انقلاب نشستم و گفتم که بانو، سربازان امام در این جامعه غریبند...  

 

گفتم بانو، سربازان امام در وضعیت فلاکت باری هستند و او گریست و من گریستم .... 

 

بانوی زینبی انقلاب، مدت کوتاهی است که از بیمارستان مرخص شده و حال چندان مساعدی ندارد اما ساعتها از انقلاب میگوید و از امام و از تکلیف...تکلیف...تکلیف 

 

بانوی زینبی انقلاب، خانم مرضیه حدیدچی معروف به خانم دباغ همان شیرزنی است که تمام عمرش را صرف انقلاب کرده است... 

 

خانم دباغ شکنجه هایی (توسط ساواک) تجربه کرده که شنیدنش نیز 

بسیار آزار دهنده است... 

 

    

 وقتی در مقابل زینب انقلاب نشستم چنان نگاهش میکردم تا چهره آن روزهایش را تصور کنم.... مادری که دختر ۱۳ ساله اش را جلوی چشمانش شکنجه های سخت میکردند  و این کوه صبر تکان نمیخورد ... الله ... الله  

 

به دستهایش نگاه میکردم ...می اندیشیدم که اینها همان دستهایی هستند که پتو را به زحمت بر سر نگه میداشت تا حجابش باشد... همان دستهایی که سوزنهای مخصوصی زیر انگشتانش فرو کردند و به سمت دیوار هلش دادند تا سوزنها تا ته زیر ناخنها فرو رود ... 

 

هنگام کشیدن ناخن انگشت پایش، انبر گیر میکند و شکنجه گر به تلاشش ادامه می دهد و همان انگشت بعد از ۴۰ سال همیشه عفونت دارد.... 

 

بانوی انقلاب هر ساله چندین عمل جراحی دارد به خاطر جراحات آن روزگار .... 

 

بانوی انقلاب و دختر کوچکش آن روزها انواع شکنجه ها را تحمل کرده اند ... تشنگی...آب یخ را در گرمای تابستان در مقابل چشمان دختر ۱۳ ساله اش به زمین میریختند ....بی خوابی و سرپا ایستادن و .... کتک با انواع وسایل شکنجه ...اما بانوی انقلاب بعد از پیروزی، شکنجه گرهایش را بخشید ...در مقابلش که مینشینی فقط از امام می گوید و از تکلیف ...تکلیف ...تکلیف.... 

 

سالها بود که آرزو داشتم زینب انقلاب را ببینم ....و در ایام دهه فجر این توفیق دست داد...  

 

زینب انقلاب در جبهه هم مجروح شده و جانباز ...ماموریتهای سری امام با او بود ...او حامل پیام امام مبنی بر  فروپاشی کمونیسم  به گورباچف بود .... 

 

او از امام می گوید و از سیدعلی می گوید و از تکلیف ..تکلیف...تکلیف... 

 

هنگام  عزیمت برای دیدار ...یک قدم میرفتم و یک قدم می ایستادم ...وضو گرفته ام ؟بله ... ذکر میگویم ؟ بله .... صلوات میفرستم؟ بله .... پای راست را اول بگذارم .... به دیدار کسی میروم که در تاریخ بشریت، نمونه او را بسیار کم میتوان یافت ... در مقام مقایسه او را با بانو سمیه صدر اسلام مقایسه میکنم ... خدایا چگونه سلام دهم ؟ چگونه اظهار ارادت کنم ....  

رفتم با توکل برخدا .... تمام مدت ۲ ساعتی که در حضورش بودیم گریه میکردم  ....خدایا به دیدار چه کسی آمده ام .... 

 

بانوی زینبی انقلاب! با وجود شما من در مقابل دینم و در مقابل امام حسین ع و در مقابل شهدا در روز حساب چه دارم برای گفتن .... جز اینکه شرمنده ام اما سپاسگزار و  حداقلش این است که خیانت نکنم  و اینکه راه پیمایی رفتن مغرورم نکند و نگویم که ما شیعه های تنوری امام صادقیم و ...  

اگر کاری برای انقلاب کردم ...اگر کاری برای سربازان امام و جانبازان کردم شاید کمی توانستم سرم  را بلند کنم شاید ....شاید و شاید همان را هم نتوانستم ....فراتر از توصیف است وجود انسانهایی چون خانم دباغ ... تمام انقلاب را چکیده کنید و نامش را بگذارید دباغ .... 

 

پروردگارا.... بی نهایت سپاس..... 

 

 

 لطفا برای کامنت گذاشتن به قسمت بالای پست مراجعه کنید  

 

 

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
مجیدصبوحی یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:48 ب.ظ http://hezbollah89.blogfa.com

بررسی موسوی دهه60-موسوی دهه80_*بخش دوم*
منتظر حظور شمابسیجی بابصیرت هستم
التماس دعا
سلامتی مقام معظم رهبری امام خامنه ای صلوات

امامی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ب.ظ http://w

سلام علیکم .......
ایشاء الله در پناه حق باشید همیشه و در کارهایتان موفق
من علاقه زیادی به خانم دباغ دارم

نیما دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:36 ب.ظ

سلام ای کاش به خانم دباغ می گفتی که دخترانت دل امام زمان را می سوزانند و دل رهبر را خون کردند با عملشان در فتنه

سلام

؟؟؟؟؟ !!!!!!

تا آنجایی که بنده میدانم چنین چیزی صحت ندارد

منصوره ازغدی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ب.ظ http://www.mmorgan.mihanblog.com

رقتید دیدنشون؟ خوش به خالتون.

ابوالحسن سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ق.ظ http://shahidmohammadzadeh.blogfa.com/

سلام

مفرست این گدا را به دری مگر شهادت

مخراین متاع جان رابه زری مگرشهادت

چهار سمت وسوی حرمت هزارسوگند

که به هیچ سمت وسویم مبری مگرشهادت

بنوازطفل جان را،ببرش به مکتب عشق

که درآن نباشدعلم وهنری مگرشهادت

زده ام به عمق دریای غریب زندگانی

نگرفته چشم دل را گهری مگرشهادت

"خبرشهادتم رابرسان درآن زمانی

که پراست عالم ازهرخبری مگرشهادت

به یاد شهدا لینک شدید[گل]

نیما سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام

من مطمئن هستم

شما تحقیق کن دقیق


سلام

ایشان 5 دختر دارند، اگر هم صحت داشته باشد! قطعاً همه دخترانشان اینطور نیستند

زینت سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://zinat1pelakfa.com

سلام دوستم
من از شما جوابی نگرفتم که بابت این مطالبت باز سوالی کنم فقط سوال هایم را جمع کرده ام تا روزی ...
شاید کسی پاسخگو باشد .
لطفاً در این مسیر ما را تشنه رها مکن
بازم می گم عالی بود
لذت بردم

یامین چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://barbalenoor.blogfa.com/

؛بانوی زینبی انقلاب! با وجود شما من در مقابل دینم و در مقابل امام حسین ع و در مقابل شهدا در روز حساب چه دارم برای گفتن .... جز اینکه شرمنده ام اما سپاسگزار و حداقلش این است که خیانت نکنم و اینکه راه پیمایی رفتن مغرورم نکند و نگویم که ما شیعه های تنوری امام صادقیم و ... ؛

تکلیف ...تکلیف ...تکلیف....

سلام همسنگر بسیجی.
دیدار رو خیلی خوب و زیبا نوشتید.
شعرتونم خیلی زیبا بود.
عاااااااااالی [گل]
.
.
.
شهادت همسنگر بسیجی مون صانع ژاله را بهتون تسلیت میگم.

سید هادی جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ب.ظ

دباغ را کسی ندید و کسی نشناخت
نام دباغ در لابجای تبلیغات رسانه ها و زرو زیور دنیوی گم شده است
هیهات... خدا نکند روزی رهبرمان را فراموش کنیم
ما که به این راحتی ایثار را بوسیدیم و کنار گذاشتیم

شعار ما ما اهل کوفه نیستیم است ولی علی را تنها گذاشتیم
ما کوفیان قرن ۲۱ هستیم

----------------------------
همسنگر بسیجی برخی آقایان دولتی چه زشت تیر پیکان را سمت دستگاه قضا و رهبری و سران فتنه نشان دادند تا فشار از دولت کم شود و حال خوشحالند که خبرنگاران کاری به کارشان ندارند
خبرنگار چیزهایی را می بیند و می شوند ولی باید خفه باشد
دشمنان رهبری تنها سران فتنه نیستند بلکه همانهایی هستند که هیزم فتنه را فراهم می کنند

مهدی چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ب.ظ http://tasdid.mihanblog.com

سلام دوست من
من در زمینه سوالی که فرمودید تخصص و اطلاعات کافی ندارم، برای این منظور از طریق لینکستان سفیران نور می تونید به دوستان من سر بزنید و از تخصصشون استفاده کنید.
ببخشید.

free شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ http://1yek.blogfa.com

خانم دباغ موضع خوبی درمورد آقای هاشمی نداره مواظب باش کی رو کردی زینب انقلاب افراط نکن

من ایشون رو زینب انقلاب نکردم. زینب انقلاب لقبی است که به ایشون داده شده ... ضمنا مگه کسی هاشمی رو قبول داره که اگر نداشت ما تخطئه اش کنیم ؟! مسلمه که هر کی امروز انقلابیه نبایدهم هاشمی رو قبول داشته باشه ....
بنده خانم دباغ رو کاملاً میشناسم و میدونم مواضعش در مود تک تک سیاسیون چیه ....

جالبه که هرکی واسه خودش نظر میده ... کی به خودش جرأت میده که راجع به خانم دباغ طور دیگه ای فکر کنه و حکم صادر کنه ....!!

من و شما حتی یک لحظه هم نمیتونیم دباغ باشیم و حتی یک دقیقه از شکنجه هاشو تحمل کنیم...کسی که امین ترین فرد امام بود ..... چقدر راحت حرف میزنید ...

هرکی از نزدیک ایشون رو دیده میدونه چه وجودیه و چه ابهت و چه حالات خاصی داره ...وای بر من و شما که راحت اظهارنظر میکنیم ....

من اراط نکنم؟ شما تفریط نکنید و

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد