کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

آسیه!خواهرم! من یک بسیجیم.

 بسم رب الشهدا

 

  

این وبلاگ در پاسخ به اظهارات خانم آسیه باکری،فرزند شهید حمید باکری ایجاد شده است.  

 

 

          شهید حمید باکری متولد 1334 

       شهادت: 6اسفند 1362عملیات خیبر 

 

سلام به همه همسنگران عاشق دین و میهن و امام خامنه ای. 

 

 اسمشو بذارید : رنج نامه یک بسیجی؛درد دلهای یک بسیجی،پاسخ به توهمات یا هر چیز دیگه:  

 

 

آسیه!خواهرم! من یک بسیجیم 

  

آسیه خواهرم خیلی تحمل کردیم اظهارات شما و برادر و مادر گرامی و همچنین همسر و فرزندان شهید همت رو.به قول آقای حسین قدیانی ما دشمن رو اشتباه نمیگیریم ؛دشمن ما آسیه باکری و مصطفی همت نیست؛دشمن ما آمریکا و اسرائیل است.اما نمیدونم چرا اصرارعجیبی داری که با ما دشمن باشی.ما کی هستیم؟پیرو ولایت؛عشاق شهدا؛دلسوزان نظام و میهن والبته انسانهای عادی؛ پست و مقامی هم نداریم؛اما بسیجی هستیم و مفتخر به نامی که یادگار شهداست: بسیج.

تحمل من  یکی دیگه تموم شده.تا کی  میخوای خون شهید رو مصادره به مطلوب خودت کنی؟تویی که حتی کوچکترین اطلاعی از اوضاع نداری که اگر داشتی این گونه دشمن شادکن حرف نمیزدی. 

 

آسیه!خواهرم.حمید باکری تا زمانی فقط بابای تو بود که آدم روی این زمین بود،اما وقتی شهید شد؛ شد مال همه؛ بابای همه،برادرهمه؛ پسر همه مادرهای شهدا.. پس،حمید باکری فقط،متعلق به تو نیست؛ مال ما هم هست... 

ملاک سنجش ما هم خط رهبری است؛هر کس از این خط خارج شد؛جایگاهی بین ما ندارد؛حالا میخواهد فرزند شهید باکری باشد یا هر شخص دیگر.

جدیدا  نامه ای به بابا نوشتی. چیزی از ادبیات تطبیقی شنیدی؟خب،من نامه شما رو به پدر،تطبیق میدم با یک سری حقایق تا مفهوم روشن تر بشه. 

 

{متن نامه آسیه به پدر: 

نامه ای به سبز ترین پدر دنیا پدر جان سلام!

اگر از احوال ما جویا باشی ملالی نیست جز دوری شما … نمی دانم خبرها را شنیده ای یا نه؟اینجا همه چیز فرق کرده از روزی که تو رفتی. پیش بینی هایت هم درست از آب درآمده.اینجا همه چیز قاطی شده مردم را به دو دسته تقسیم کرده اند خودی و غیر خودی اما معیار تقسم بندی شان چیست؟!خدا می داند…خبر خوب ما جز دسته غیر خودی ها شده ایم،تعجب کردی نه؟من خودم هم تا یک سال پیش فکر میکردم خیلی خودی باشم،فکر میکردم خون دادن برای این آب و خاک تضمینی است تا تو را در دسته خودی ها قرار دهند.اما بگویم که خوشحالم زیرا در دسته ما انسانهایی پاک قرار دارند،تو هم دسته ما را باید بشناسی، مهندس موسوی را که به یاد داری؟آقای خاتمی که در آلمان به مسجدش می رفتی را چطور؟اینان سرشناسان دسته ما هستند همینطور که بیای پایین نامهایی آشنا را خواهی دید چند تن از همرزمانت هم با ما هستند تا به پایین که برسی ما هستیم راستی خانواده شهید همت هم جز دسته ما هستند…از وقتی که رفتی خیلی چیزها عوض شده،تعاریف، مفاهیم …مثلا بسیجی ها ظاهرشان فقط بسیجی است وگرنه در خیابان به گوش دختران سیلی می زنند،بعضی ها چشم چرانی میکنند و بعضی هاشان خیلی بد دهن شده اند.دیگر بسیجی،بسیجی زمانی که تو رفتی نیست.احترام،راستگویی،درستکاری،مهربانی،آرامش،امنیت مفاهیمی نا آشنا شده اند در جامعه ….

دیگر دختران جرات نمیکنند اگر در جامعه به مشکلی برخوردند به یک نیروی امنیتی مراجعه کنند چون همان نیروی امنیتی اولین مشکل آنهاست.از گرانی،تورم،فساد و اعتیاد در جامعه که بگذریم اخلاق و مفاهیم اخلاقی دیگر در جامعه یافت نمی شوند…راستی این روزها باج دادن به بیگانگان مد شده .دریای خزر را تقریباً از دست داده ایم و نام خلیج فارس را دارند عوض می کنند و هیچ کس عین خیالش هم نیست مولانا را از ما گرفتند و هیچ کس صدایش در نیامد فکر کنم چند صباحی که بگذرد نام ایران را هم از ما بگیرند کجایید مردانی که برای یک وجب از این خاک جان خود را فدا کردید.کشور اسلامی هستیم ومردم هیچ یک از کشورهای اسلامی ما را به مسلمانی قبول ندارند.دریغ از نشانی از اسلام و مسلمانی. نشان اسلام این روزها فقط حجاب شده که خود آن هم وسیله ای شده برای. خلاصه این که جایت اصلاً خالی نیست در این آشفته بازار که اگر بودی در گروه خودمان بودی البته تو خود پیشتر از همه ما قبل شهادت غیرخودی شده بودی توسط خودی های امروز.جای تو اینجا خالی نیست اما جایی برای من خالی کن نزد خودت که سخت دلتنگ دیدارتم……}  

 

و اما تطبیق:   

چون ماهم به حکم ایرانی بودن و مسلمان بودن و عاشق شهدا بودن؛وکیل وصی شهدا هستیم؛ بنابراین این هم نامه من:  

 

 

کجایی سبزترین بابای دنیا؟  

سلام بابا!

حالمون که زیاد خوش نیست اما به شما که فکر میکنیم آروم میشیم.بابا تو که همه چیزو میبینی؛لازم نیست من بگم اما دلم خونه از آسیه و بعضیها و دارم باهات درددل میکنم.بابای سبزم اون موقعها گفته بودی رزمنده ها بعد از جنگ 3 دسته میشن؛البته بابا بیشتر همرزمات تو خط شما موندن ودارن دق میکنن.بابا یه چیزی خیلی عجیبه آخه فاطمه خانم و احسان و  آسیه هم دارن دقشون میدن و از دق دهنده ها دفاع میکنن.

بابای نازنینم! معیار نزدیکی به شما مگه پیروی از ولایت نیست؟ پس اگه پیرو نباشم ازت دور میشم که خدا نیاره اون روز رو.

بابای شهیدم ما کاری به شما نداریم که تقسیمتون کنیم که کدوم طرفی میشید که هییچکس نمیتونه این کارو بکنه چون شما با خونتون، خططون رو ثابت کردید.

خط ما خط شماست خط ولایت؛ خط امام خمینی و امام خامنه ای. ادامه عاشورا. بابا جون! تو خط و دسته ما آدمهای نابی هستند؛ همرزمهات البته از نوع اونایی که دارن از شدت غصه دق میکنن؛ پدر و مادرهای شهدا، سینه چاکان امام خامنه ای.

بابا جونم اونایی که به قول امام خامنه ای حتی یک سیلی هم برای انقلاب نخوردند حالا شدن الگوهای آسیه. آسیه میگه پسرای شهید همت تو دسته اونا هستن. اما مادر  و برادر و خواهر شهید همت چی؟ بقیه چی؟ مگه شهدا فقط باکری و همت بودن؟!

آسیه،احمد احمد رو نمیشناسه که بدونه کیا برای انقلاب زحمت کشیدن و هیچ ادعایی ندارن و گمنامند. اما ما احمد احمد رو میشناسیم. ما ننه علی رو با پسر شهیدش میشناسیم اما آسیه نه.

بابای شهیدم سال 55 که رفتی آلمان؛ مهندسی عمران بخونی،گلهای قشنگمون زیر شکنجه های ساواک پرپر میشدن، سید محمدخاتمی هم در کمال آرامش،داشت تو مسجد هامبورگ نماز میخوند. چمران هم تو لبنان کنار امام موسی صدر برای بشریت میجنگید. دکتر شریعتی هم با زبان و قلمش شعله های انقلاب رو روشن میکرد. دیدی که مبارزه مهمتر از درسه،به قول آغاسی؛شیعه را در خون روایت کرده اند. پس،به مسجد خاتمی نرفتی، احتمالا میدونستی که روزی، خاتمی با بنیاد سورس، سر و سری خواهد داشت و یا اینکه با دختران ایتالیایی دست خواهد داد. تحصیل در آلمان پوششی بود برای فعالیتهات در لبنان و سوریه و فلسطین. امروز آسیه از کسانی دفاع میکنه که میگن نه غزه نه لبنان، همون غزه و لبنانی که تو میرفتی. حالا تماشا کنن بچه های غزه و لبنان رو:

 

  

کدوم دل بی انصافی طاقت میاره!!! ببین با شیعیان چه میکنند!! اونوقت موسوی میگه لبنان و فلسطین ربطی به ما ندارن.آسیه هم میگه موسوی پاکه. بابا! آسیه از ولایت پذیری چیزی نمیدونه. امام خمینی فرمودند فلسطین پاره تن اسلام است. فقط ما از فلسطین نمیگیم همه آزادی خواهان جهان میگن. آسیه، شهیده راشل کوری رو نمیشناسه همون دختر مسیحی آمریکایی 24 ساله ای که در دفاع از مردم فلسطین زیر چرخهای بولدوزر اسرائیلی له شد.

خجالت میکشم بگم اما خودت میدونی که همجنسبازان و منافقین و سران آمریکا و اسرائیل و رقاصه ها و مانکنهای سالنهای مد ایتالیا و مجرمین سیاسی و گروهک ریگی و  زنان و مردان بدکاره و صاحبان کاباره های معروف دنیا و بهاییها و...از موسوی اعلام حمایت کردن. اونوقت آسیه به این موجود میگه پاک. مگه امام خمینی نگفت که اگر دشمن ازتون تعریف کرد به خودتون شک کنید. بابا دیدی که b.b.c و دشمنها چطوری از حرفهای آسیه استقبال میکنن

بابا! آسیه ندونه، تو که میدونی تو جریانات فتنه پارسال تا الان نزدیک 40 نفر از بهترین بچه های بسیج کشته شدن. همونهایی که رفته بودن امنیت من و  هموطناشونو با جونشون حفظ کنن. میشناسمشون. چند نفرشونو مثال میزنم. شهید حسین غلام کبیری که  از پایگاه بسیج  اعزام  میشه به سعادت آباد که گویا اونجا تحرکاتی بوده و ماشینی بدون پلاک و با سرعت و به عمد اونو زیر میگیره و این جوان 18 ساله بامداد 25 خرداد توسط اراذل و اوباش مجروح شده و ساعت 15 روز 26 خرداد به شهادت رسید.

 

 

شهید حسین غلام کبیری  

 

شهید امیرحسام ذوالعلی که روز 10 دی با یک تصادف عمدی به شهادت رسید تو خیابونهای تهران. تو بیمارستان وقتی از حالت کما میاد بیرون بهش میگن زنگ بزنیم به خانوادت و میگه وقت ندارم و سه بار بلند یاحسین میگه و شهید میشه.بارها تهدیدیش کرده بودن به خاطر فعالیتهای انقلابیش و آخر سر هم تهدید رو عملی کردن.

 

   

متولد 1/10/65 شهادت10/10/88

 

نقل: 

 

اینجا کسی شهید شده است. کسی کتک خورده است. کسی بدنش از ضربه‌های چوب و چماق کوفته شده است. کسی بدنش را با چاقو سوراخ سوراخ کرده‌اند. اما نباید گریه کنی. نباید دردت را بگویی. باید درد را در خود پنهان کنی.، به همین خاطر نادیده‌ات می‌گیرند هیچ‌کس هم اجازه ندارد تسلیت بگوید. چرا که باید امنیت ملی حفظ شود.انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. خانه‌ای سوخته، اتومبیلی آتش‌گرفته و دل‌هایی پرپر…

نه تلویزیون نگاه کرده‌ام و نه از کسی شنیده‌ام. من خودم دیده‌ام…

با یکی از ماموران نیروی انتظامی صحبت می‌کنم. می‌گوید اجازه ندارد چیزی بگوید.اما همین قدر می‌گوید که بارها تا پای مرگ رفته است.تعریف می‌کند که در میدان صنعت چگونه با مرگ دست و پنجه نرم کرده و تعریف می‌کند از آن صحنه که فرمانده‌اش را با ماشین زیر گرفته‌اند اما کسی فیلمی از آن نگرفته است.دوستم (ایمان) را می‌بینم که درست نمی‌تواند بشیند. نمازش را نمی‌تواند ایستاده بخواند. بیست و چهار سال بیشتر ندارد،اما شانس آورده که زنده مانده شاید اگر آن ماشین روی کس دیگری رفته بود،جانش را از دست داده بود.

وقتی می‌بینم که محمد نقی، دانشجوی دکترای مدیریت را به جرم داشتن ریش چنان زده‌اند که نتوانست تا چند هفته از خوابگاه خارج شود دردم می‌گیرد.خودم زیر بغل رضا را گرفتم و بردمش بیمارستان. خودم جای بریدگی چاقو و کبودی میل‌گرد را دیده ام. خودم دیدم آن فردی را که گلوله به پایش خورده بود. خودم دیدم که با گلدان از طبقه بالا توی سر آن مرد زده بودند و قطع نخاع شده بود. خون برادرم روی دست من ریخته است…

از پرستارها شنیدم که می‌گفتند فردی را آورده بودند که چنان سرش شکافته بود که مغز سرش آشکار شده بود. پرستارها از ترس رهایش کرده بودند. رضا تعریف کرد که بعضی پزشکان بیمارستان به جرم داشتن ریش از مداوای ما خودداری می‌کردند. توی راهروی بیمارستان رها می‌شدند.

شب زنگ می‌زنند که نزدیک خوابگاه سبزها کتکش زده‌اند و موتورش را هم آتش زده‌اند و حالا هم خونین و کبود نمی‌تواند بیاید.کمک می‌خواهد و من نمی‌توانم کمکی بکنم.

چه کسی مظلوم است؟ آن کسی که به دلیل نداشتن رسانه، رأی‌ش نادیده گرفته می‌شود یا  کسی که از مردم دفاع می‌کند به خاک و خون کشیده می‌شود؟ یا آن کسی که در یک مرگ مشکوک میرانده می‌شود و از لندن تا تلاویو و از واشنگتن و تا پادگان اشرف برایش  مرثیه می‌خوانند؟ 

می‌گویند صدا و سیما که دست شماست. آخر این چه صدا و  سیمایی است که از ندا آقا سلطان و روح‌الامینی و کامرانی می‌گوید،اما از غلامحسین کبیری و ذوالعلی هیچ نمی‌گوید. مگر رضا و ایمان و محمدنقی و امثال این‌ها آدم نبودند که چیزی از آنها گفته نمی‌شود؟ دردمان را به چه کسی بگوئیم…

درد این است که حتی برای شناسایی‌شان هم باید خودمان وارد عمل شویم و با وبلاگ زدن شهدایمان را پیدا کنیم و معرفی کنیم و گرنه نه سپاه و نه بنیاد شهید و نه هیچ‌کجای دیگر درد این شهدا را ندارد. شهید از این مظلوم‌تر هم می‌شود؟

بیائید لااقل برای روح‌شان فاتحه بخوانید. کمترین کاری که برای آن شهدای مظلوم بر می‌آیدشهید مظلوم غلامحسین کبیری شهید مظلوم  امیر حسام ذوالعلی و.....

 

  منبع: http://saleh.ruhollah.org/ 

 

بابای شهیدم آسیه به این جوونهای بسیجی پاک میگه ............

آسیه خوابه! تا کی میخواد قرص آرام بخش بخوره؟ اما من میخوام عکسهایی نشونش بدم که خواب از سرش بپره:

 

 

 

مادر و دختری به نامهای سرور برومند و فاطمه رجب پور 58 و 38ساله که بدلیل چادری بودن شهید شدن. وقتی زهرا رهنورد بگه حجاب رو اختیاری میکنیم باید هم اینطوری بشه. پس از تجمع غیرقانونی حامیان موسوی در میدان آزادی،آشوبگران حامی وی با حمله به یک مهد کودک،این 2نفر را به شهادت رساندند.

آسیه، ندا رو میشناسه اما نمیدونه که آرش حجازی و نامزدش سر به نیستش کردن و بعد که لو رفت از ایران فرار کردن.نامزد ندا رفت اسرائیل. تماشا کن آسیه. خبر دروغ نیست عکسها هم فتوشاپی نیست. خودشون تایید میکنند. این جنبش سبزه!

 

 

      مریم رجوی در سوگ ندا.       کاسپین ماکان،نامزد ندا در کنار شیمون پرز در اسرائیل 

 

بسیجیها مردم رو کتک زدند!!!بسیجیها فلان و فلان. اگر این طور بود چرا خودشون کشته شدن ! آسیه تو دیدی که بسیجیها کتک زدند یا خبر از b.b.c بهت میرسه. با حرفهای آسیه نیازی به سناریوی دشمن نداریم. 

بابای شهیدم به آسیه بگو به من بگه کی چادر منو کشید؟ کیا چادر  ما رو کشیدن؟کی ما رو با چاقو دنبال میکرد به جرم رفتن به جشن انتخابات. کیا از طبقات بالای ساختمونها به سر بچه های ما اسید ریختن؟ بابا آسیه نبود ببینه که به من چادری تو خیابون میگفتن همین روزا حکم جلبتونو  صادر میکنیم. روزهای آخرتونه،چادری عقب  افتاده؛ بسیجی فلان. تو اغتشاشات هم نبود؛ روز روشن در کوچه و برزن میگفتن. البته بابا میدونی که سکوت نمیکردم و  حالشونو جا می آوردم آخه ما خشونت طلبیم!!!!

کیا بچه های بسیج و مذهبی رو زیر ضربه های چاقو سوراخ سوراخ کردند؟ کیا بچه های ما رو  نابینا و قطع نخاع کردن؟ کی میدونه جلوی پایگاه مقداد چی گذشت؟ وحشیهای سبزپوش میخواستن پایگاه مقداد رو بگیرن. وای اگر این اتفاق می افتاد و اونا به اسلحه های پایگاه دست پیدا میکردن چی میشد؟ بچه های بسیجی ما جلوی پایگاه خون دادن و شهید شدن و این اتفاق نیفتاد. حالا آسیه بگه بسیجیها مردم رو کتک زدند. بابا! آسیه مسعود و مریم رجوی نمیشناسه. کلمه منافقین نشنیده. از جنایتهاشون چیزی نمیدونه. نمیدونه که منافقین یا همون مجاهدین خلق بچه های مذهبی رو به فجیع ترین شکلی شکنجه میکردن. اتوبوسها رو با مسافراش آتیش میزدن. آسیه میخوای عکسهاشو نشونت بدم. حالم بد میشه نمیتونم. یه سرچ کنی تو اینترنت هست. از اون سالها تا پارسال جرات نفس کشیدن نداشتن اما به یمن عملکردهای موسوی اومدن جلو و بچه هامونو تیکه تیکه کردن. اونوقت آسیه به موسوی میگه پاک!!!! موسوی که برای اهداف خودش همه رو قربانی میکنه حتی خواهر زادش رو. قرار بود زهرا رهنورد هم فیلمی شبیه ندا بازی کنه اما ترسید و قضیه هم لو رفت. آسیه حرفهای موسوی رو نشنیده و بیانیه هاشو نمیخونه که ببینه از علایم شیطان پرستها در بیانیه هاش استفاده میشه. آسیه نمیدونه که موسوی چقدر خون به دل خمینی کبیر میکرد و امام به خاطر شرایط جنگی و مصلحت کشور گذشت میکرد.آسیه اصلا اسم صحیفه نور امام رو نشنیده. نامی از امام خمینی و امام خامنه ای نمیبره. چون با ولایت کاری نداره. 

بابا آسیه میگه بسیجی های امروز  مثل زمان تو نیستند. واعجبا!آسیه سنت الهی رو هم زیر سوال میبره چون بر طبق سنت الهی هرگز زمین از وجود  انسانهای ناب، خالی نمی ماند شاید تعداد کم بشه اما از بین نمیره. مثلا آسیه، شهید غلامرضا زوبونی رو نمیشناسه که سال 86 در  تعقیب شبانه اشرار در شهرک غرب به شهادت رسید. بابا تو میدونی که چه خصوصیاتی داشت.

 

 

 

بابای شهیدم آسیه نبود تا ببینه دختران بدون حجاب در میدان ولیعصر،خانم چادری رو انقدر کتک زدند که 25 روز تو  آی.سی.یو بود.

نبود ببینه که دختری با تاپ و شلوارک سبز  زیر پل سیدخندان به امام و انقلاب و شهدا فحش میداد و میگفت اسلام تموم شد. بابای شهیدم زجر میکشیدیم. مادران شهدایی رو دیدیم که گریه میکردن که خون عزیزامون پایمال شد. مادر آسیه هم  موسوی رو (زبونم لال)با تو یکی میکرد. خیلی از طرفدارهای موسوی از خواب بیدار شدن اما فرزندان باکری و همت در خواب عمیقی فرو رفتند. 

بابای شهیدم یادته دوره نخست وزیری موسوی؛شهید آیت و افشاگری و....همون موقع شهید دیالمه گفته بود که رهنورد و موسوی جلوی این نظام خواهند ایستاد. بابا یادته که رهنورد  و موسوی اسم شهید بهشتی رو گذاشته بودن،روحانی سنتی.آسیه هیچ کدوم اینارو نمیدونه.

بابا دیدی که روز 17 آذر تو دانشگاه تهران؛ سبزهای وحشی یکی از بچه های بسیج رو غرق در خون کردند و اگر نجاتش نمیدادن همونجا جلوی دانشکده فنی به  شهدای 16 آذر میپیوست.اونا هیچ ابایی از خون ریختن ندارن. آسیه از اونا دفاع میکنه. بابا جون دیدی حامیان موسوی میرفتن سراغ خانواده های شهدا تا اونارو با خودشون همراه کنن.رفته بودن سراغ پدر شهیدان؛محمدرضا و علیرضا موحددانش،وقتی این پدر شهدا قبول نکرده بود حامی موسوی باشه تهدیدش کرده بودن. شایعه کرده بودن مادر شهید کشوری حامی موسویه و این شیرزن متعهد بلافاصله اعلام برائت کرد.آسیه خواب بود ندید چطوری یه عده بیحیا  تو مناطق پرتردد میزدن و میرقصیدن. بابا دیدی که با چادرم جلوشون ایستادم و محفلشونو به هم زدم با همون چادری که آسیه کنار گذاشتش.آخه عملیات خیبر که توش شهید شدی اومد جلوی چشمام،خون همت و خیبر و خیبریها اومد جلوی چشمام.بابا رفتم به اسفند 62،عملیات خیبر: شهدا رو تجسم میکردم،لحظه هایی رو مرور میکردم که نیروهای شهید همت از پشت بیسیم بهش میگفتن حاجی وقت نیست دشمن داره میرسه به امام بگید ما چون حسین جنگیدیم و شهید شدیم.دسته دسته نیروهای همت تیکه تیکه میشدن در برخورد با تله های انفجاری و ... همت هیج کاری نمیتونست بکنه.موتور رو روشن کرد  تا بره ببینه چیکار میشه کرد،حمید میرافضلی هم نشست ترک موتور.اون لحظه ها چی گذشت به حاج همت. رفت برای همیشه. اینارو تجسم میکردم.اول گریه کردم که خدایا ایران سرزمین شهداست.اما تأمل کردم که مگه میشه سکوت کرد سکوت نکردم چون سکوت در مرام بسیجی راهی ندارد.اما بابا آسیه خوابیده بود بیدار هم که میشد به ما فحش میداد. روز عاشورا زدن و رقصیدن؛موقع نماز ظهر عاشورا، یزیدیها چادرای خانمها رو کشیدن و آتیش زدن. بچه های مذهبی رو تا حد مرگ زدن.با سنگ انقدر تو صورت یکیشون  زده بودن که صورتش له شده بود. فیلمش موجوده. سر یکی شکافته. بابا تو دیدی که بعضی پزشکهای معاند بچه هامونو رها کردن تو راهروها نذاشتنن بستری بشن.روز عاشورا بود فقط تونستیم بگیم یا حسین مظلوم عزادارانت هم مظلومن.خیمه های امام حسین رو آتیش زدن. تکرار تاریخ: قرآن آتیش زدن و... موسوی بهشون گفت مردم خداجو  و آسیه هم گفت موسوی پاکه. آسیه خواب بود وقتی ما سوار مترو میشدیم دخترای بزک کرده سبزپوش دهنهای کثیفشونو باز میکردن و هر چی لایق خودشون بود بار ما میکردند چون چادر داشتیم و بخاطر همون چادرمون میگفتن بسیجی فلان فلان.نیروهای امنیتی اولین مشکل دختران هستند؟تکرار حرفهای کروبی! اولا هرگز این چیزی که آسیه میگه اتفاق نیفتاده دوما نیروهای امنیتی میتونن از هر قشری باشن و همه نوعی اما از آنجایی که آسیه با بسیجیها سروکار نداشته نمیدونه که بچه های بسیج به پاکی شهید حمیدند. بابا جونم گرونی هست اعتیاد هست فساد هست و ریشه تمام اینا از دوره سازندگی و 2خرداد شروع شد.این دولت داره با فساد و رانت خواری و هزار مشکل دیگه مبارزه میکنه،دادشون دراومده که وای گرونی و تورم و ...چون ریشه اینا خودشون هستند.

آسیه میگه این روزها باج دادن به بیگانه مد شده.اتفاقا چون این روزها باج داده نمیشه آمریکا و اسرائیل بشدت عصبانین و به خودشون میپیچن.بابا یادته دوره های گذشته چطوری به دشمن باج میدادن.در دوره سازندگی تمام طرحهای اقتصادی دولت در راستای اهداف صندوق بین المللی پول بود که نهادی است صهیونیستی.در ازای وام صندوق باید اهدافشون اجرا میشد که یکی از مجریها کرباسچی بود: حذف نام شهدا از کوچه و خیابانها؛حذف تصاویر شهدا از سطح شهر و...

در دولت خاتمی که زبانم قاصر است از وصف خدمات این روحانی نمایی که همیشه روحانیت رو مسخره میکنه چه باجهایی که ندادن:اجلاس دوربان و  پلمپ شدن تاسیسات هسته ای و  دعوت از ناتو برای نظارت در امور داخلی کشور و..... 

بابای شهیدم سواد آسیه به این چیزا  نمیرسه نم کشیده چون هیچ اطلاعی از این چیزا نداره.

بابا تو میدونی که اتفاقی برای دریای مازندران نیفتاده(خزر نام اشتباهی است).نام خلیج فارس هم عوض نشده و اتفاقاً در دولت نهم و دهم بود که بسیار روی خلیج فارس کار شد و اسناد باستانیشو درآوردن و ......مولانا رو هم کسی غلط کنه از ما بگیره.این سیاه نماییها بسیار شبیه اراجیف آن شیخ ساده لوح،کروبی است.آسیه،کروبی رو هم نمیشناسه که بدونه برای همسرای شهدا زندان درست کرده بود و اونا رو کتک میزدن.

اما اینکه نام ایران رو از ما بگیرند حرفی است قابل تامل زیرا: وقتی نام اسلام رو حذف کنی و به جای جمهوری اسلامی بگی جمهوری ایرانی؛فردا ایرانی هم حذف میشه و میگن نه شرقی نه غربی فقط شیطان پرستی.چون در مبان مریدان سبزی،شیطان پرستان اکناف عالم هم از موسوی حمایت کردند.آسیه میگه موسوی پاکه!!! 

بابای شهیدم آسیه میگه مردم کشورهای دیگه مارو به مسلمانی قبول ندارن البته از بابتی راست میگه؛وقتی گستاخ، جماعت رو آزاد بذاری،کشف حجاب که هیچ،لخت هم بیرون میان.وقتی آسیه و آسیه ها دولتی رو به باد انتقاد میگیرن که خود،دشمن فساد اقتصادی است و وقتی از کسانی حمایت میکنن که بانیان گرانی و بدبختیهای این جامعه هستند باید هم خبری از عدالت اسلامی نباشه.وقتی ابتکارات و اصلاحات رو سیاه نمایی جلوه میدید...وقتی از زهرا رهنوردی حمایت بشه که بگه حجاب اختیاریه،وقتی شیرین عبادی بشه دادخواه زن ایرانی باید هم اسلاممون زیر سوال بره.اما از بابتی هم آسیه در توهمه چطور مارو به مسلمانی قبول ندارن وقتی با ما میان میریم زیارت جبهه های جنوب.همین امسال یه دختر مسیحی لهستانی تو  جبهه های جنوب مسلمون شد.یا مردم عراق چقدر به دین و اسلام ما غبطه میخورند.مشکل آسیه در اینه که با عشاق شهدا رابطه ای نداره ببینه که چه بچه مسلمونهایی داریم ناب ناب مثل بابای شهیدش.

آآسیه میگه جات اینجا خالی نیست اما بابای شهیدم خیلی جات خالیه 22 بهمن:در بهار آزادی جای شهدا خالی.راهپیمایی 9 دی که عجیب،جات خالی بود.24 اردیبهشت که دیگه جات خالی تر که تو این آشفته بازار رفتیم نماز جمعه و تشییع شهدا. سبزترین بابای دنیا میدونم که جای خالی کنار تو   تنها جاییه که بند پ(پارتی)هیچ کاربردی نداره و جای خالی کنار تو متعلق به شهید زوبونی و  کبیری و ذوالعلی است.    

بابای شهیدم!قول شهادت،شفاعت.سعی میکنم لیاقت شفاعت شدن رو پیدا کنم.                                                       تا صبح ظهور.

 

 اتمام حجت  با خانم آسیه باکری!                                                                                          

 

 

آسیه خواهرم چادرتو کجا جا گذاشتی؟

از دیگران نه اما از فرزندان شهدا  اونم فرزند شهید باکری انتظار حجاب برتر میره.یادمه قبلا چادر داشتی.تو چادرتو برداشتی،چادر منو کشیدن. حمید رفت حجاب بمونه مهدی رفت تا ما بمونیم.حمید نخوابید چشاش همیشه خونی بود حمید نخوابید تا شهید شد؛شهید که شد خوابید. نخوابید تا بگه همیشه چشمات به حقیقت باز باشه.  

شهیدی تو وصیت نامه اش نوشته بود: خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت داده ام پس پاسدار خوبی برای خونم باش. 

 

سیاهی چادر = سرخی خون شهید 

 

شهید چه تاکیدی داره.میگی این روزها مسئله شده حجاب.تو داری به مادران شهدا و عشاق شهدا توهین میکنی به مراجع هم توهین میکنی. چون این روزها مطالبات حجاب،خواست خودجوش مادران شهدا و بانوان عفیف و افراد غیور و مراجع است.چه چیزی برای زن مهمتر از پوشش و حجاب است؟البته این روزها مردان هم پوشش ناقص دارند. 

فکر کردی تاحالا چه جایگاهی بین خانواده های شهدا دارید؟اکثریت رو میگم.تا حالا دل چند مادر شهید رو به دردآوردی ؟من شاهد بودم.جانبازان شیمیایی چطور؟اونارو هم دیدم که دقشون دادی.یک لحظه هم فکر نکردی که من و بی بی سی و  استقبال دشمنان و ... 

کسانی که هیچ قرابتی با شهدا ندارن،هیچ ارزشی حالیشون نیست  چرا شدن دلسوز آسیه و احسان و مصطفی و مهدی؟شک نمیکنی؟تا دیروز میگفتن چقدر از شهدا میگید جنگ تموم شد.شهدا مردن.به ما چه !میخواستن نرن!     و حالا.......!؟!؟!؟ 

آسیه کیا از حرفات استقبال کردن؟ کمیته صهیونیستی کزارشگران حقوق بشر؟!  

وصیت نامه باباتو مرور کن: 

بسم الله الرحمن الرحیم
در این لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشیمانی وصیت خود را می نویسم و علم کامل دارم
که در این ماموریت شهادت ، جان به پروردگار بزرگ باید تسلیم نمایم انشاالله که
خداوند متعال با رحمت و بزرگواری خود گناهان بیشمار
این بندة خطاکار را ببخشند .

وصیت به احسان و آسیه عزیز 

1 ) انشاالله وقتی به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نمائید هر چند روز یکبار این وصیتنامه را بخوانید. 

 2 ) شناخت کامل در حد استطاعت خود از خداوند متعال پیدا نمائید در پی اصول اعتقادی تحقیق و مطالعه نمائید و تفکر زیاد نمائید تا به اصول اعتقادی یقین کامل داشته باشید .
3 ) احکام اسلامی را (فروع دین ) با تعبد کامل و بطور دقیق و با معنی بجا آورید .
4 ) آشنایی کامل با قرآن کریم که عزت‌بخش شما در این دنیای سرتا پا گناه خواهد بود داشته و در آیات آن تفکر زیاد بنمائید و با صوت خواندن قرآن را فرا گیرید .
5 ) از راحت طلبی و بدست آوردن روزی بطور ساده دوری نمائید . دائم باید فردی پرتلاش و خستگی ناپذیر باشید.
  

6)‌ یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسولش و امامش باشد بنابراین در هر زمان و هر موقعیت همت به اعمالی بگمارید که مورد تائید رهبری و امامت باشد.  

7) به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلابات اسلامی اهمیت زیاد قائل شوید .
8 ) قدر این انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگی خودرا صرف تحکیم پایه های این جمهوری قرار دهید. 

9) به اخلاقیات اسلام اهمیت زیاد قائل شده و آن را کسب و عمل نمائید .
10 ) در جماعات و مراسم به خصوص نماز جمعه ، دعای کمیل و توسل ومجالس بزرگداشت شهداء مرتب شرکت نمائید .
11 ) رساله امام را دقیق خوانده و مو به مو عمل نمائید .
12 ) حق مادرتان را نگهدارید و قدرش را بدانید و احترام و احسان به مادرتان را به عنوان تکلیف دانسته و خود را عصای دست ایشان نمائید .
13 ) در زندگیتان همواره آزاده باشید و هیچ چیز غیر از خدا و آنچه خدائی است دل نبندید و بدانید که دنیا زودگذر و فانی است ، فریب زرق و برق دنیا را نخورید .
14 ) برحذر باشید از وسوسه های نفس و مدام به یاد خدا باشید تا از شر نفس و شیطان در امان باشید .

وصیّت به فاطمه:  

1 ) می دانم در حق شما مدام ظلم کرده ام و وظیفه ام را بجا نیاورده ام ولی یقین بدان که خود را بنده ای قاصر و کم کاری میدانم و امید دارم که حلالم نمائید .
2 ) احسان و آسیه امانتهایی هستند در دست تو و مدام در در تربیت اسلامی آنها باید همت گمارید و توجیه و کنترل مواردی که به آنها وصیت نموده‌ام به عهده شماست .
3 ) از کوچکی آنها را با قرآن آشنا کرده و به کلاس قرائت قرآن بروید .
4 )از کوچکی آنها را در مجالس و مجامع خصوصا نماز جمعه ، دعای کمیل و یادبود شهداء شرکت بدهید .
5 ) درآمد یا پولی نداشته و ندارم که مهریه تان را بدهم انشا ا... که حلال خواهید کرد .
6 ) مقداری به مهدی مقروضم به شکلی که برایتان مقدور باشد پرداخت نمائید منتهی فشار مادی بیش از حد به خودتان در این مورد وارد نکنید .
7 ) انشاءالله که شما و عموم فامیل در یادبود من به یاد شهدای کربلا و امام حسین گریه و عزاداری نمائید و مرتب بیاد بیاورید که هستی دهنده اوست و باید شکر به مصلحت الهی گفت.
متاسفانه به علت نبودن وقت نتوانستم وصیتم را تمام نمایم از عموم آشنایان و فامیل حلالیت می‌خواهم انشاءالله همه خدمتگزار اسلام خواهند بود .
حمید باکری  

 

گفته بودی چرا اونایی که 30 سال برای انقلاب زحمت کشیدن یک شبه بد شدن!متذکر شدیم که موسوی و خاتمی و امثالهم یک سیلی هم نخوردند و یک ساعت سردرد هم نکشیدن.اما زحمت کشیده ها در گمنامی ذوب شدند.گفتی پسر شهید بهشتی!آسیه جان پسر شهید بهشتی یا همسر شهید رجایی سالهاست که خط دیگری برگزیده اند.به گفته شهید چمران وقتی شیپور جنگ نواخته میشود شناخت مرد از نامرد آسان میشود.باید شرایط مهیا بشه تا عقده ها بیرون بریزه. 

 

صحنه هایی بی بدیل از افتخارات جنبش سبز:

        

حامیان جنبش سبز: صهیونیستها  

 

        

  

 

 

جمع گرم بهاییها در جشنواره فیلم ونیز   

 

 

مانکنهای ایتالیایی با دستبند سبز.خاک بر سر جنبش سبز. با تیشرت NEDA ALIVE   

راستی! مدونا،خواننده آمریکایی(جزء فاسدترین زنان معاصر)هم از جنبش سبز حمایت کرده بود.  

 

آسیه خوابی!انقلاب مخملی میدونی چیه؟اسم انقلاب نارنجی یا انقلاب گل لاله رو شنیدی؟گرجستان و اوکراین و قرقیزستان و .... رو میشناسی؟از انقلابهای مخملیشون خبر داری؟ واژه جنگ نرم به گوشت خورده؟میدونی تو انقلابهای مخملی از اعتقادات مردم اون کشور استفاده میشه. اما اینجا ایرانه سرزمین باکریها و همتها و علمدارها.و....اینجا جای انقلاب سبز نیست.اگر انقلابی بشه، سرخه و عاشورایی .بد نیست کتاب "شوالیه های ناتوی فرهنگی "رو بخونی.آشنا میشی با جنگهای نرم .دوستان سبزتون چند وقت پیش نویسنده اش رو ترور کردند .الحمدالله زنده موند.آسیه ان شاالله کربلا مشرف بشی؛یه مدت سربازای آمریکایی تو مرز مهران دستبندهای سبزی دستشون بود با عنوان FREE IRAN. 

 آسیه جان هنوز تشخیص ندادی که این دولت و سبزو کی و چی و...همه بهانه بود.هدف نابودی اسلامه.هنوز نمیدونی که مکتب صهیونیست مسیحی به شدت روی مسئله امام زمان کار میکنه.تمام این مسائل مربوط به ظهوره و تغییر پایان جهان به نفع خودشون.نظریات فوکویاما و هانتینگتون و ... 

ما که بخوابیم دشمن در بیداری خیلی ظریف رو مغزهامون کار میکنه و متوجه نمیشیم.  

هدف اونها در تصورات خامشون ظهور دجاله.اما لازمه اون در یک کشور شیعه شهید داده امام زمانی،سست کردن عقاید دینی و ملی است و بهترین راهش جنگ نرمه؛جنگ سبز.اونوقت از عاملان جنگ نرم حمایت کنیم!!.؟؟  

اما اینجا ایرانه ،سرزمین مردان و زنان خدایی؛ما اجازه چپ نگاه کردن به دین و وطنمون رو به هیج دشمن داخلی و خارجی نمیدیم: 

 

ماهمان نسلیم که ثابت کردیم،  

در ره عشق جگردارتر از هر مردیم، 

هر زمان شور خمینی به سر افتد مارا؛ 

دور سید علی خامنه ای میگردیم.  

 

آسیه این عکسها رو دیدی.؟من چنین صحنه هایی رواز نزدیک دیدم:   

 

         

 

میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد همصدا  با فرزند شاه مخلوع،گروهک تروریستی پژاک و گروهک فدائیان خلق،اعدام پنج تروریستی که به اتهام بمب‌گذاری در شهرهای مختلف و از جمله حسینیه شیراز اعدام شدند را در بیانیه و یادداشت جداگانه محکوم کردند.  

 

 

 از شهدای حسینیه رهپویان وصال شیراز

 

لازم نکرده موسوی و اعوانش  بچه های مارو بکشن و به مجلس ترحیمش برن.آفرین بر غیرت اون پدر مشهدی که نماینده  موسوی رو از مجلس ختم پسرش بیرون کرد.

افتضاح جریان ترانه موسوی و علیرضا توسلی و ... و.... یادت هست؟!

گفته بودی اگر بابام و عموم زنده بودن الان تو زندان بودن.البته حرفت  خیلی شبیه حرف ابراهیم نبویه]همونی که قلمش رو به دشمن فروخته؛اونم گفته بود اگر آوینی زنده بود الان تو اوین بود. و باز هم البته آسیه جان هیچ بعید نبود یاران 2 خردادی شما ازاین کارا بکنن.

پسر شهید همت گفته بود ما سختی کشیدیم؛بخاری نداشتیم ،توهین وتحقیر شنیدیم و....میخوام بگم آقا مهدی و آقا مصطفی! بابای من شهید نشد اصلا جبهه نرفت من سختی نکشیدم.بابای تو رفت تا بابای من استراحت کنه.حق ندارم منکر مشکلاتتون بشم.اما خانواده های شهید زیادی رو میشناسم که وضعشون از شما بدتر.خانواده های شهیدی رو میشناسم که به نون شب محتاج بودن چون سرپرستشون شهید شده بود.به مادرشون بدترین توهینها شده بود.جانبازی میشناختم هزینه مداواشو تو بنیاد جانبازان بهش نداند و گفتن لذت میبریم از اینکه زجر میکشید. اینا درده  باید بسوزی. و اینها همه ارمغان دولتهای قبلی بود که هنوزم ادامه داره.طوری حرف میزنید انگار قبلا هیچ مشکلی نداشتید و  انتقام همه اون زمانها رو باید از این دولت بگیرید.

جانبازی میشناختم که هزینه عمل چشمهاشو،انسان خیری پرداخته بود تو بنیاد اون پول رو بالا کشیدن و اون جانباز نابینا شد.فرزند جانبازی رو دیدم که تو 7سالگی موهاش سفید بود دکترها گفتند چون چند ساله که گوشت نخورده.بارها برای مداوا یا تأمین معاش حداقل،برای بعضی جانبازان پول جمع کردیم اما ندیدم اینا خم به ابرو بیارن و مسائل رو باهم قاطی کنن و از نظام و حتی همون دولت خاتمی برگردن.همونها امروز هم حامی این دولت هستن.تو فتنه بازار، چون بصیرت داشتن، حق و باطل رو تشخیص دادن.شعرهای ابوالفضل سپهر رو اگر میخوندی میفهمیدی که سایر بچه های شهدا درد کشیدن اما تو خط موندن.چون خیانت بعضیها رو به حساب بسیج و نظام و رهبرشون نذاشتن.البته فرزند شهیدی هم دیدم که به باباش بد و بیراه میگفت.

تو همون دولتهای قبلی انقدر تو بوغ و کرنا کردن خانواده شهدا رو که مردم فکر کردن اینا تو قصرهای شیشه ای همراه با خدم و حشم زندگی میکنن.هر کی کنکور قبول نمیشد فکر میکرد حقشو گرفتن دادن به فرزند شهید و......حالا چرا یقه این دولتو گرفتید؟!؟!

ما نمیگیم مشکل وجود نداره و سختی نیست و یا اینکه این دولت احسن ترینه.اما ریشه ها کجاست؟ اما اقدامات مثبت فراوان این دولت رو چرا نمیبینید؟

آسیه جان گفتی باباتو تصفیه کردن و همون موقع غیرخودی شد.اما خبر نداری که این اتفاق برای خیلیها افتاد.جاویدالاثر؛حاج احمد متوسلیان رو میشناسی ؟کنار بابات جنگیده.همونی که تو لبنان اسیر شد.انقدر براش زدن زدن زدن تا امام خواستش ببینه چه خبره.امام بهش گفته بود میگن خائنی میگن فلانی....حاج احمد گفته بود بله میگن.امام گفته بود برو خدا پشت و پناهت کار تو ادامه بده.ما نشنیدیم که خانواده اش حرفهای بیربط بزنن.سردار فضلی رو که میشناسی ،همون که چشمشو تخلیه کرده و دوختن.ایشون با اقدامات عمدی نابینا شد اما ندیدیم حرفی بزنه و طلبکار باشه و ..خیلیهای دیگه.. آسیه جان ریشه هارو نمیشناسی.!!!!!

اگر منظورتون محصولیه که من حقیقت ماجرا رو نمیدونم و اگر راست باشه ما هرگز تایید نمیکنیم و اما به خاطر اون،نظام رو هزینه نمیکنیم .خطای محصولی رو به حساب بسیج نمیذاریم. پارسال بدو بدو خودتو رسوندی دانشگاه تهران در مراسمی که به یاد بابات تشکیل شده بود هر چی از دهنت دراومد به بسیج گفتی.کی دعوتت کرده بود.بچه های بسیج انقدر سعه صدر داشتن تحملت کردن.اشک بچه های شهید رو درآوردی.

مثل اینکه خیلی دلتون از بسیج پره!بسیج از شهدا شکل گرفته و از دفاع مقدس،پس پایه درستی داره و هر چیزی که از پایبست درست باشه ؛خراب نمیشه و منحرف نمیشه.امام یه چیزی میدونست که گفت در این دنیا افتخارم این است که بسیجی ام.شهید همت در پوتین بسیجی آب خورد.امام خامنه ای همیشه چفیه داره که نماد بسیجه.بسیج، نهضت آزادی و مجاهدین خلق نیست که منحرف بشه.بسیج با تأسی به عاشورا شکل گرفته و تا آخر با ثبات به راهش ادامه میده .چون الگوهاش شهدا هستند.

ابوالفضل سپهر که محشوره با شهدای گمنام میگفت:

اتل‌ متل‌ یه‌ مادر نحیف‌ و زار و خسته‌
با صورتی‌ حزین‌ و
دستایی‌ پینه‌ بسته‌بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌
چه‌ جور میشه‌ سوخت‌ و ساخت‌
با بیست‌ هزار تومن‌ پول‌
اجاره‌ خونه‌ پرداخت‌
اجاره‌های‌ سنگین‌
خرج‌ مدرسه‌ ما
خرج‌ معاش‌ خونه‌
خرج‌ دوای‌ مینا
بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌
چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد
با سیلی‌ جای‌ سرخاب‌
صورتا رو قشنگ‌ کرد
بپرس‌ ازش‌ تا بگه‌
چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد
یااینکه‌ بی‌ رنگ‌ مو
موی‌ سیاهو رنگ‌ کرد
وقتی‌ که‌ گفتند بابا
تو جبهه‌ها شهید شد
خودم‌ دیدم‌ یک‌ شبه‌
چند تا موهاش‌ سفید شد 

می‌ خوای‌ بدونی‌ چرا
نصف‌ موهاش‌ سفیده‌؟
بپرس‌ که‌ بعد بابا
چی‌ دیده‌، چی‌ کشیده

یا میره‌ داروخانه‌
برا دوای‌ مینا
یا که‌ میره‌ سمساری‌
یا که‌ بهشت‌ زهرا(س‌)
یه‌ روز به‌ دنبال‌ وام‌
مامان‌ میره‌ به‌ بنیاد
یه‌ روز به‌ دنبال‌ کار
پیرِ آدم‌ درمیاد
هر وقت‌ به‌ مامان‌ میگم‌:
«طعم‌ غذات‌ عالیه‌»
مامان‌ با گریه‌ میگه‌:
«جای‌ بابات‌ خالیه‌»
بعضی‌ روزا که‌ توی‌
خونه‌ غذا نداریم‌
غذای‌ روز قبلو
برا مینا میذاریم‌
مینا با غم‌ میپرسه‌:
«غذا فقط‌ همینه‌؟»
مامان‌ با گریه‌ میگه‌:
«بابات‌ کجاس‌ ببینه‌؟»
وقتی‌ که‌ بیست‌ می‌گیرم‌
میاد پیشم‌ میشینه‌
نوازشم‌ می‌کنه‌
نمره‌ها مو می‌بینه‌
میگم‌: «معلمم‌ گفت‌
که‌ نمره هات‌ عالیه‌»
مامان‌ با گریه‌ میگه‌:
«جای‌ بابات‌ خالیه‌»
یه‌ بار گفتم‌: «مامان‌ جون‌
این‌ آقا بقالیه‌
با طعنه‌ گفت‌ تو خونه‌
جای‌ بابات‌ خالیه‌؟»
تا حرف‌ من‌ تموم‌ شد
با دست‌ تو صورتش‌ زد
با گریه‌ گفت‌: «ای‌ خدا
بی‌شرفی‌ تا این‌ حد؟»
میگم‌ : «مامان‌ راست‌ بگو
اگه‌ بابا دوست‌ داشت‌
چرا ازت‌ جدا شد
پس‌ چرا تنهات‌ گذاشت‌؟»
چشم‌ میدوزه‌ تو چشمام‌
لب‌ میگزه‌ ، می‌خنده‌
بیرون‌ میره‌ از اتاق‌
محکم‌ در و می‌بنده‌
رفتم‌ و از لای‌ در
توی‌ اتاقو و دیدم‌
صدای‌ گریه‌هاشو
از لای‌ در شنیدم‌
داشت‌ با بابام‌ حرف‌ میزد
چشاش‌ به‌ عکس‌ اون‌ بود
انگار که‌ توی‌ گلوش‌
یه‌ تیکه‌ استخون‌ بود
«مرتضی‌ جون‌ میدونم‌
زنده‌ای‌ و نمردی‌
بعد خدا و مولا
ما رو به‌ کی‌ سپردی‌؟
دست‌ خوش‌ آقا مرتضی‌
خوش‌ به‌ حالت‌ که‌ رفتی‌
ما اینجا مستأجریم‌
تو اونجا جا گرفتی‌؟
خواستگاریم‌ یادته‌؟
چند تا سکه‌ مهرمه‌
مهریه‌ مو کی‌ میدی‌؟
گره‌ توی‌ کار مه‌
مهریه‌مو کی‌ میدی 

دختر مون‌ مریضه‌
بیاببین‌ که‌ موهاش‌
تند تند داره‌ میریزه 

مهریه‌مو کی‌ میدی‌؟
اجاره‌ خونه‌ داریم‌
صاحب‌ خونه‌ می‌گفتش‌
دیگه‌ مهلت‌ نداریم‌
امروز که‌ صاحب‌ خونه‌
اومد برا اجاره‌
همسایمون‌ وقتی‌ گفت‌
مهلت‌ بده‌ نداره‌
یهو تو کوچه‌ داد زد:
اینا همش‌ بهونه‌اس‌
دق‌ّ اجاره‌ داره‌
دردش‌ اجاره‌ خونه‌اس‌
به‌ من‌ چه‌ شوهرش‌ رفت‌
یا که‌ زن‌ شهیده‌خونه‌ اجاره‌ کرده‌
یا خونه‌ مو خریده‌؟
درد دل‌ خسته‌مو
فقط‌ برا تو گفتم‌
چون‌ از تموم‌ مردم‌
«به‌ من‌ چه‌» می‌شنفتم‌
میگم‌ خونه‌ نداریم‌
خیلی‌ مریضه‌ بچه‌
سایة‌ سرنداریم‌
همه‌ میگن‌ «به‌ من‌ چه‌»
با آه‌ خود به‌ عکس‌
بابا جونم‌ جون‌ میده‌
چادرو وَرمیداره‌
موهاشو نشون‌ میده‌
صورتشو میذاره‌
روصورت‌ شهیدش‌
بابام‌ نگاه‌ می‌کنه‌
به‌ موهای‌ سفیدش‌
اشک‌ مامان‌ می‌ریزه‌
روصورت‌ باباجون‌
بابام‌ گربه‌ میکنه‌
برای‌ غمهای‌ اون‌
بابا با چشماش‌ میگه‌
قشنگ‌ِ مهر بونم‌همسر خوب‌ و تنهام‌
غصه‌ نخور می‌دونم‌
اتل‌ متل‌ یه‌ مادر
نحیف‌ و زار و خسته‌
با صورتی‌ حزین‌ و
دستای‌ پینه‌ بسته‌
دستای‌ پینه‌دارش‌
عجب‌ حماسه‌ سازه‌
دستایی‌ که‌ شوهرش‌
خیلی‌ به‌ اون‌ مینازه‌
دستایی‌ که‌ پرچم‌ِبابا رو ورمیداره‌
توی‌ خزون‌ غیرت‌دستایی‌ که‌ بهاره‌
دستایی‌ که‌ عینهو
دست‌ بابا می‌مونه‌
نمی‌ذاره‌ سلاح‌ِ
بابام‌ زمین‌ بمونه 

دستی‌ که‌ بچه‌هاشو بسیجی‌ بار میاره‌بذر غیرت‌ و ایمان 

تو روحشون‌ میکاره‌ 

درسته‌ که‌ شوهرش‌
تو جبهه‌ها شهید شد
درسته‌ که‌ موی‌ اون‌
بعد بابا سفید شد
اما خون‌ بابا و
موهای‌ مادر من‌وقتی‌ با هم‌ جمع‌ شدن‌
سیلی‌ زدن‌ به‌ دشمن‌
سرخی‌ صورت‌ اون‌
سرخی‌ خون‌ باباست‌
موی‌ سفید مادرافتخار بچه‌هاست‌
باید فهمیده‌ باشی‌
چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد
با سیلی‌ جای‌ سرخاب‌
صورتا رو قشنگ‌ کرد
باید فهمیده‌باشی‌
چه‌ جوری‌ میشه‌ جنگ‌ کرد
یا اینکه‌ بی‌رنگ‌ مو
موی‌ سیاهو رنگ‌ کرد
اتل‌ متل‌ یه‌ مادرخیلی‌ چیزا میدونه‌
از بی‌مروّتیها
از بازی‌ زمونه
ای‌ که‌ در این‌ حوالی‌
غربت‌ مارو دیدی‌
صدای‌ ناله‌های‌
مادرمو شنیدی‌
دست‌ رو گوشات‌ گذاشتی‌
چشماتو خیره‌ کردی‌
زل‌ زدی‌ به‌ مادرم‌فکر کردی‌ خیلی‌ مردی‌؟
تو که‌ به‌ زخم‌ قلب‌
مامان‌ نمک‌ گذاشتی‌
اگه‌ مامان‌ بمیره‌
مادرمو تو کشتی‌
اگه‌ بابام‌ نبودش‌
هر چی‌ داشتی‌ می‌خوردن‌
مال‌ و منالت‌ که‌ هیچ‌
مادرتم‌ می‌بردن‌
اگه‌ مامان‌ بمیره‌
دق‌ می‌کنم‌، می‌میرم‌
پیش‌ خدا و بابام‌
من‌ جلو تو می‌گیرم
.   

 

همه باباهای  سبز ببینید : با انقلاب ماندیم .با انقلاب میمانیم.

خون حمید در رگهای آسیه؛عشق حمید.و شور حمید  در رگهای ما.

باباهای شهید! باباهای سبز.میدونید که سلاحتون، رو زمین نمیمونه.تفنگ دیروز شما،امروز تو جبهه جنگ نرم  تبدیل شده به قلم و صفحه کلید کامپیوتر و آگاهی ما.ما آگاهانه پیش میریم و بسیجی میمانیم و فراموش نمیکنیم که رسالت تاریخی عظیمی بر عهده داریم و آن،طی کردن جاده ایست که شما آسفالتش کردید و انتهای آن،ظهور است.    

       

                   یا مهدی فاطمه   

 

 

لطفا برای کامنت گذاشتن به قسمت بالای پست مراجعه کنید





 

          

                                                     .

نظرات 112 + ارسال نظر
پرستو جمعه 7 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ http://WWW.PANJEREHH.BLOGFA.COM

سلام ،خیلی عالی بود

انشالله دوباره شاهد مطالب ارزشمند شما باشیم

محمدرضا شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ http://www.zarnegar.blogfa.com

ممنون. خیلی زیبا بود. امیدوارم در جنگ سایبری علیه دشمن موفق باشید.

برف شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:43 ق.ظ http://www.barfbarf.blogfa.com

سلام
خیلی جالب بود واقعا جا داشت یکی جوابی به فرزند شهید باکری بده .
فقط یک پستش خیلی طولانی بود .

برادرت شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ

عالی بود
انشا الله همه ما ولایتی واقعی باشیم.

فرشید ........ شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ق.ظ http:// modirekamel.blogfa.com

مطالب این وبلاگ خیلی برایم جالب بود .
امیدوارم شاهد مطالب از این دست باشم .
لذا از خداوند متعال توفیق روز افزون شما را می خواهم .

فائزه شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:50 ق.ظ

بسم رب الشهدا

عالی بود. دستتون درد نکنه.
اجرتون با شهدا.
بالطبع شهدا مدافعان خونشان را هرگز فراموش نخواهند کرد نیز خیانت کنندگان را.

موفق باشید در سایه ولایت، که هر که از ولایت خارج شد خوارجی میشود که هدایتش فقط با خداست.

ان شاء ا... ظهور هر چه زودتر آقا

موسی شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:43 ب.ظ http://WWW.MUSAARABI.COM

لا یسعنی ‌‌‌الا ان اقول :

مرد راگر دردی باشد خوش است

درد بی دردی علاجش آتش است

مرضیه شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ب.ظ

سلام
واقعا عالی بود اجرتون با امام و شهدا
اگر مطالب مستند سازی بشه (مثل عکسهایی که آوردید) مشت محکم تری به دهان دشمن خواهد بود.
ان شاء الله بتونم به زودی مطالبی را که جمع آوری میکنم در اختیارتون بگذارم
یا حق

آذر یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ق.ظ

خیلی زیبا و عالی بود. در جمع اوری عکس مستند و مطالب جالب در این زمینه ها می توانم کمکتان کنم. موفق و معید باشید

تمنا یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ

عالی.
باز هم بنویسید.حرفهایمان یکی است.
نباشد از ولایت دور گردیم.

فهیمه یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ب.ظ

سلام
خیلی عالی بود واقعا زحمت کشیدی من وبلاگتون به وبلاگhttp://ostad-tayyeb.blogfa.com/ معرفی کردم امیدوارم با تبادل لینیک نظر دانشجویان علامه به این مطلب بیشتر جلب بشه

حمزه علینقی یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ http://yaranemahdi.mihanblog.com

سلام
تبریک میگم برای ایجاد چنین وبلاگ خواندنی و زیبایی
مطلب بسسسسیار زیبا و خواندنی ای دارید
با اجازه تان کل مطلب شما را با ذکر آدرس وبلاگتان در وبلاگ یاران شهدا قرار دادم
www.yaraneshohada.mihanblog.com
موفق باشید - یا علی

دل آرام یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ب.ظ http://nylofarane.blogfa.com/

عالی کار کردین.
البت فکر نکنم زحمت خوندن بدن.
اما خیلی از چیزهایی که گفتین رو آسیه می دونه و اتفاقا درد همینه....


یا حق

معلم یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ

عالی بود
فقط طولانی است
به نظر من چند قسمت کنید بهتره.
التماس دعا ازهمه

سمیه یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ

سلام
خداقوت
ان شاءالله که خود شهید باکری هم ازتون راضی باشه
قلم زیبایی دارید
امیدواریم به حق خون شهدا فرزندانشان عاقبت به خیر شوند

ان شاالله

مریم یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ب.ظ

سلام و دست مریزاد
مستندات متنی و تصویری تون رو خوب کار کرده بودید
حالا که قلم مناسبی دارید ایکاش درباره ی آسیه ها و برای آسیه ها بیشتر بنویسید
یاعلی

یا علی. ان شاالله با کمک همسنگران،آتش جنگ نرم را خاموش میکنیم.
شهدا منتظرند.....راه هموار است؛آنان که راه را گشودند..... .
یا علی ادامه دارد.

مسافر۴۵۵ دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ق.ظ http://mosafer455.blogfa.com

با سلام
مطالبت حرف دل همه ی ما بچه بسیجی هاست...
حاجی بسیجی ها اینقدر سختی می کشند که فقط خدا می دونه ... اونوقت یکسری آدم از همه جا بی خبر چه تهمت هایی که به این بچه های مخلص نمی زنند!!!
بچه بسیجی ها بدون هیچگونه حمایت و امکانات مالی خدمت مخلصانه به اسلام می کنند ولی حیف که هیچکس قدرشون رو نمی دونه

شهدا که راضی باشن برای ما کافیه.در این صورت قطب عالم امکان؛حضرت صاحب(عج) نیز ان شاالله راضی خواهند بود.
شیعه همیشه مظلوم بوده و در معرض اتهام.اما ما خودمون هم کم کاری کردیم و با سکوت به تهمتها مهر تایید زدیم.

زینب دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:36 ق.ظ

سلام.
همدردیم عزیز.
همدرد همدل همفکر . . .
بسیجی ها دلباخته ی حقند و ما دلباخته ی بسیجی ها هستیم.آنها سربازان امام زمان و پیوستگان به او هستند.و تو اگر در جستجوی موعود خویش هستی او را در میان سربازانش بجوی...
سید شهیدان اهل قلم
یه کم متنت طولانی بود.ولی موقع خوندن اصلا نفهمیدم ساعت چه جوری گذشت.ان شاء الله میخوام یه وبلاگ انقلابی راه بندازم.اونوقت به امید خدا و یاری شهدا میشم همرزمت.
ظهور یوسف زهرا(س) صلوات!

علی علی یا علی

محمد دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ق.ظ

چون خیلی روده درازی کرده بودید اویل متن رو خوندم. به روحیه نفهم و بیمارتون پی بردم. البته خدا رو شکر که حرفهای آُسیه چنان آتشی به وجود بی وجودتان زده که تو بعنوان جوجه بسیجی اینقدر ور زده ای

خوشم میاد که عصبی شدی،حسابی و املات هم خیلی ضعیفه،معلومه از شدت حالت عصب متوجه نشدی که چی تایپ کردی و خدا را شکر که خداوند دشمنان ما را در میان بی ادبان و نادانان قرار داده است.به امید هدایتت.

شبنم دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:59 ب.ظ http://3146974946.blogfa.com

به نام خدا
همیشه زخم خنجر خودیهایی که اصرار دارن به صف دشمن بپیوندند دردناک تر و عمیق تره

آسیه خودی نیست.
من هم خنجر میزنم اما.....خنجر به حنجر میزنم گر تو لبت را ترکنی؛سید علی.......
متظرتون هستم.

افسانه دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:36 ب.ظ

درود بر تو بسیجی باغیرت
واقعا عالی بود

افتخار نام بسیجی ام از کجاست؟ جز از خون شهدا...؟
وای بر من و امان از تکلیف.......
منتظرتون هستم.

فرزند شهید دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:47 ب.ظ

با سلام و احترام
قلمتان پرتوان
غیرت بسیجی در دست چند ابله بی سواد نیست .آسیه و آسیه ها بدانند ما فرزندان شهدا غیرتمان را چون آسیه به تاراج نگذاشته و نمی گذاریم . آسیه ها فرزندان شهید را زیر سؤال بردند و خدا از اینان نگذرد لعنت خدا و پدرانمان بر همه کسانی که کورکورانه مینویسند و می گویند .
درود بر شما نویسنده محترم وبلاگ جواب کوبنده ای بود اما آیا گوش شنوای آسیه کر نشده است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شهدا ناظرند.....شهدا شرمنده ام......بر مرکب قلمم بیفزایید.....مباد ،یکدم که بی یادشان بنشینم......
آخه ما با روضه شهدا میرسیم به کربلا.....
باز هم منتظرتان هستم.......
نظراتتان ،دلگرمی است برای ادامه....

کریمی سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 ب.ظ

‌ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم
مسلما تنها قرآن است که راه درست و کامل را نشان می دهد
از هموطن بودن با جوانان بسیجی و مکتبی ای چون شما به خود می بالم
به راستی نیکو و مودبانه جواب حرفهای خام فرزند این شهید بزرگوار را دادید
اما همه بدانند که شاخص و ملاک ما برای یافتن حق و حقیقت انسانها و فرزندان آنها نیستند که تنها معیار همان است که پیامبر فرمود یعنی قرآن و عترت
و البته خون شهدا و راه امام و خط ولایت و رهبری
خدا قوت

سلام همسنگر.
به راستی چه تاج سری از این زیباتر که همسر شهیدی مرا مورد لطف قرار میدهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و اما تکلیفم سنگین تر میشود..
به بهای خون شهیدتان ،امروز من در اوج افتخار، بسیجیم.
خواهرم ،سپاس.

در پناه مهدی فاطمه.

خویشتن فراموش شده سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://ostad-tayyeb.blogfa.com/

پسر نوح ع با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد ...

ما متهم خواهیم شد به اینکه فرزندان شهدا را با پسر نوح مقایسه کردیم که بیراه هم نیست.حق و باطل را تشخیص ندادن.....راه پسر نوح(ع) نیست؟!

کربلایی چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ

عالی بود
من به نوبه خودم تشکر میکنم
خداوند روز به روز بر توفیقاتتان بیفزاید

تا کربلا

پریزاد چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ق.ظ http://zehneziba16.blogfa.com

عالی بود.خدا خیرتان دهد...
لطفا درباره شهدای بسیجی دوران فتنه بیشتر بنویسید...

ان شاالله اگر مشغله پایان نامه و روز دفاعیه که نزدیک است اجازه دهد چشم.

گل نرگس پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ب.ظ http://12setareasemani.blogfa.com

سلام.ممنون از این که گفتید مطلب (آسیه!خواهرم! من یک بسیجیم) رو بخونیم و من با خوندن تمام مطلب الان بیشتر از قبل شهدارو درک میکنم.
واقعا ممنون....

با آرزوی موفقیت فراوان یاعلی...

سلام همسنگر.
و این عنایت شهداست برای فراخواندن انسانهای بیدار.
خوش به حالتون.

مهدیه شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام دوست عزیز
ممنون خسته نباشی امیدوارم آقا روز به روز سر بازاشو ناب تر و در راه خودش توفیقی افزون تر عطا کنه،و شمارو هم در زمره بهترین سر بازانش قرار بده ،به ماهم توفیق بده تو سنگر حق ،حق جهاد رو بجا بیاریم .
چند کلمه با آسیه :
آسیه جان ما غیر خودی نیستیم همه ما مر هون خون شهید باکری و شهید باکریها هستیم ،در مقابل ارزشهایی که اونها براش خون دادندمسئولیم ،بیایم ذره ذره اون ارزشهای ناب رو که امام در جای جای عمرپر بر کتش بر اونها اصرار داشتند مروری دوباره داشته باشیم .
حرف امام امت اسلامی بود،رفتن اسرائیل بودو...اسلامی که در آن جایی برای عقب نشینی و ترس نمی مونه ،اسلامی که چنان جذبه ای به امام می داد که مامور دستگیری امام از امام می ترسید نه اینکه امام عقب بکشه و شرایط شاه رو بپذیره !
آسیه جان آقایان خاتمی و موسوی کدوم شجاعت خمینی رو برای حفظ ارزشهای اسلام در برابر آمریکا و صهیونیست به اهتزاز در آوردن ؟!
آیا عادلانه است راجع به پدرت و پدر ما اینگونه قضاوت کنی که فقط برای وطنش خون
دادو اهداف عالی اسلام براش رنگی نداشت اگه اینطور نیست چرا با کسانی همراه شدی که عملشون چیز دیگری رو نشون می ده؟!!

اللهم اهدنا کما هدیت امیرالمومنین

سلام همسنگر.
فکر میکنم دین و وطن از هم جدا نیست.وقتی میگیم دفاع از وطنِ: دین رو هم شامل میشه.
شهدا بزرگترین دینداران و بزرگترین میهن پرستان بودند.

من ایرانیم:آرمانم شهادت.

خودم... یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 ب.ظ http://gachsaran89.blogfa.com

سلام
خدا قوت
خیلی تاثیر گذار بود.
منتظر مطلب جدیدتون هستم
موفق باشید.

سلام.
ممنون که سزدید.
ان شاالله به زودی با مطلب شهدای فتنه سبز در خدمت خواهم بود.

خودم... یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ب.ظ http://gachsaran89.blogfa.com

سلام.
با اجازه لینکتون کردم.

سلام.
سپاسگزارم که لینک فرمودید.

زهرا دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ب.ظ http://tulipa8619.blogfa.com

سلام همسنگر. شما رو لینک کردم.

سلام همسنگر.
ممنون که سرزدید.ممنون که لینک کردید.
سر بزنید.در خونمون همیشه بازه.

خبرچین سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:16 ق.ظ

دیگه حالم داره از هرچی سبز و قرمزه به هم می خوره!
چرا مثل بچه آدم نمی شینین با منطق صحبت کنین؟
چرا همه چیز رو با هم قاطی می کنین؟
به هر دو گروه می گم چرا انقدر افراط و تفریط می کنین؟
چرا متحد نمی شین؟
مگه امام چیز بیشتر از این می خواست؟
مگه «آوینی»ها و«همت»ها و«باکری»ها همین رو نمی خواستن؟
چرا هر کی میگه من بهترینم؟
چرا به این فکر نمی کنیم که هیچ انسانی سیاه یا سفید کامل نیست؟
چرا اشتباهاتمون رو نمی پذیریم؟
.
.
.

خبرچین خان!!!متحد بشیم با کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟که غیرت و ایرانیت و مسلمونی و انسانیت و شرف و ناموس و...وهمه چیزو به باد بدیم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آوینی و همت و باکری خون دادن اما غیرت به باد ندادن.
سیاه و سفید کامل هم داریم.یعنی آدما میرسن به سیاهی و سفیدی.
سران فتنه و عاملان قتل جوانهای بیگناه مردم،سیاه کامل نیستند؟
خواب و خواب و خواب.شاید هم خودتو زدی به خواب.
اما ما بیداریم.
خبرچین!چه اسم بامسمایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سید مهدی چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ق.ظ http://solokegomnami.blogfa.com/

با سلام و احترام ....
زیبا بود ... زیبا ... زیبا ...
خدا خیرت دهد ... منطقی جواب دادید ...
موفق باشید ... باز به ما سر بزنبد ...

سلام همسنگر.
ای کاش آسیه نامه ای نمی نوشت . ما هم پاسخی نمی دادیم.
شهدا شاهدند....که....

زهرا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:38 ب.ظ http://tulipa8619.blogfa.com

سلام. شخصی از من خواسته بهش ثابت کنم که آقای موسوی از ریگی حمایت کرده و با مدرک. راستش خودم هم می خوام مطمئن شم. می تونید کمکم کنید.؟

سلام.
موسوی تا حالا از تروریستهای زیادی دفاع کرده مثل عاملان بمب گزاری حسینیه رهپویان وصال شیراز و....
بیانیه هاش فراوونه تو اینترنت: سایتهای اینور و اونور .سرچ کنید هست.از ریگی حمایت علنی نکرده،ریگی از اون حمایت کرده.
بی خیال زهرا جان !به خودت زحمت نده،بعد اینهمه اتفاقات،اونی که بیدار نشده دیگه بیدار نمیشه چون خودشو زده به خواب.
مرز حق و باطل به شفافیت آینه از هم جدا شد.اونی که قبول نداره تو جبهه کفره هر چند به ظاهری مسلمانی.
دیگه وقت تعارف نیست که بگیم مواظب باش که کسی رو متهم نکنیم و ...مثل سالهای متمادی گذشته لبخند بزنیم که اتفاقی نیفتاده و خدا با ماست.
وقت تکلیفه...خدا در صورتی با ماست که فراموش نکنیم که حسین (ع)برای حفظ دین خدا فدا شد.اگه غافل بشیم خدا با ما نیست و اونی میبره که تلاش بیشتری کرده.
دشمن دنیا رو به سمت شیطان پرستی و ظهور دجال سوق میده. ما غافلیم... غافلیم که بچه های ایرانیِ،مرد عنکبوتی رو قهرمان خودشون میدونن که نماد شیطان پرستیه.ببین چقدر دشمن ظریف کار میکنه.
اونوقت یه عده ساده لوح میخوان ثابت بشه ....ثابت هم که شد آیا قبول کنن یا نکنن که معمولا نمیکنن.حقیقت خیلی آشکاره.
بی خیال.موسوی مبصر ۴ساله است.انقدر رفوزه شده که نیازی به مدرک نداره.

شرمنده شهداء شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ب.ظ http://irani31.blogfa.com



سلام علیکم

خداقوت

تمام مطالب وبتون تاثیر گذار بود

استفاده کردیم

موفق باشید

یا علی./

و علیکم السلام.

ما پیروزیم.

خاطره سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:32 ب.ظ

سلام
نمیدونم اگه خواستین این مسیج رو به نمایش عمومی بذارین اگر همه نه که مهم نیست
بلاگ هاتون رو خوندم من نه سبز هستم نه طرفدار جبهه شما
من دارم به بچه هایی فکر میکنم که از گرسنگی هر شب خوابشون نمیبره
دارم به کسایی فکر میکنم که برای سیر کردن شکم خانوادشون تنشون رو میفروشن دارم به کسایی فکر میکنم که با کشیدن بوی کباب دلشون غش میره
دارم به انسان های بزرگی فکر میکنم که بهمون یاد دادن اگه چهار تا از همسایه های اطرافت گرسنه سر به زمین گذاشتن من مسلمون نیستم
دارم فکر میکنم دارم به کسایی کمک میکنم که یه روزی دست دوستی به همون دشمنای همسنگر شما دادن که سلاح شیمیایی بهشون بدن
به کسایی که من نمیذارم خم به ابروشون بیاد اونوقت رای ممتنع میدن برای منزوی کردن کشور من
عزیز تر از جانم تو چرا اینها رو نمیگی ؟چرا دست دوستی با کسایی که به فکر این کشورن نمیدی؟ حالا با هر عقیده سیاسی که هستن
چرا میون این همه مطلب نگفتی چجور میتونیم این جامعه را بالا ببریم ؟
همون رهبر شما نگفته باید یک جنبش علمی ایجاد بشه؟ ایشون ادم بزرگین مطمئنا به شما یاد ندادن با بی احترامی عده ای رو کوچک کنین
من پیشنهاد میکنم خاطرات جدیدتونو اینجور شروع کنین
ایران سه رنگ زیبای من . من دوباره میسازمت بهتر از قبل
نه با صحبت های کودکانه ی برخی
ارزو میکنم خدا هیچ وقت ما رو به حال خودمون وا نگذاره
والسلام

آسیه نظام شهیدی چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ

سلام پسرم .خسته نباشید.شاید مطلب من با همه ی نظر هایی که برای شما گذاشته اند تفاوت داشته باشد . بنده یک زن 50 ساله هستم و از قضای روزگار نامم آسیه نظام شهیدی است . داشتم اسم خودم را در فضای مجازی جستجو میکردم که به مطلب شما رسیدم . چون پر از آسیه - نظام - و شهید و شهیدی بود !!.میبینید ؟! خیلی عجیب است !.چون با وجود اینکه مطلب شما پر از اسم من بود ، هیچ ارتباطی به بنده پیدا نمی کرد و من متوجه شدم که چه آدم های دور و نزدیکی در این سرزمین و در این دنیا زندگی می کنند . پدر بنده مثل آسیه ی مورد خطاب شما شهید نشده است .خدا رحمت کند رفتگان همه را . پدر بنده سال گذشته در سن نود و دو سالگی در گذشت . او در رژیم پهلوی سالها در وزارت کشور مشغول به خدمت بود .تا به سمت فرماندار کل بوشهر منصوب شد . بعد در سال 1352 هم بازنشسته شد و خانه نشین بود . انقلاب را دوست نداشت و همیشه به کسانی که انقلاب 57 را به ثمر رساندند نفرین می کرد . دوران بازنشستگی را به ایستادن در صف های طویل گذراند . زمان جنگ نزدیک هفتاد سالش بود و خودتان می توانید تصور کنید که چه نظری در باره جنگ و جبهه رفتن داشت . بنده برادرو خواهر بزرگتری هم نداشتم که به جنگ بروند . خودم هم نوزده بیست سالم بود.و تک فرزند بودم و نمی توانستم به جنگ بروم . سرتان را به درد نیاورم منظورم این بود که بگویم وقتی به مطلب شما برخوردم ، و نظرات را هم خواندم ،فکر کردم دارم مطالبی به زبان آدم هایی از سیارات دیگر می خوانم . من زنی باز مانده از دورانی مضمحل حرف های شما و دوستان و دشمنانتان را نمی فهمم . فقط دارم یک گوشه ای در سرزمینم در خاکی که در آن متولد شده ام و نمی توانم جز آن در جای دیگر باشم ،زندگی می کنم و البته شاید افسوس می خورم که نمی توانم در رنج ها و شادی های بیشتر کسانی که مثل من در همین خاک زندگی می کنند ، شریک باشم چون بقول شما میلیون ها سال نوری با افکار و احساساتشان بیگانه هستم . من و شاید خیلی های دیگر مثل من هم هستیم . خاموش و آرام و با اندوه زندگی می کنیم و فقط شاهد هستیم . مثل تمام نسل هایی که شاهد آمد و رفت سلسله ها ،حکومت ها و تمام تحولات تاریخی سرزمین شان بوده اند وعاقبت آنها هم رفته اند . همه چیز در گذر است پسرم . و جهالت مرا ببخش که با این سنم هنوز نمی دانم چه چیز خطاست و چه چیز صواب است . ممنون که این نوشته را می خوانی .

سلام مادر عزیز.
فکر کنم مطلب رو با دقت نخوندید که به من میگید ؛پسرم؛ باید میگفتید دخترم.چون در مطلب، ُچندین بار گفتم که با چادرم در مقابل دشمنان ایستادم.
چرا فکر میکنید هر مطلب وزین یا سیاسی یا مهمی را باید مردان بنویسند؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
وای از این جامعه مردسالار.
هرچند نمیخوام خوانندگان از من چیزی بدونن و چیزی تشخیص بدن اما بهم برمیخوره وقتی تو کامنتها اینطوری خطاب میکنن: داداش،حاجی،برادر و ...
بی خیال.ممنون که نظر نوشتید.ان شاالله که از روزگار گزندی نبینید.
ما دفاع میکنیم.دفاعی که این آب و خاک را برای شما ،آباد و محفوظ نگه دارد.در پناه امام زمان باشید.

خواهر چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ق.ظ

خواهر گلم من حرفهای شما رو قبول دارم. ولی می خواستم بگم تا می تونی خشم خودتون رو کنترل کن و وقتی آروم بودی مطالب رو بنویس. من می دانم چقدر از وضعیت موجود ناراحت و عصبانی هستید و دلتون هم البته شکسته. راستش می ترسم چیزی بنویسم من رو هم دعوا کنید!!!!!! :)))
چند وقتی است وبلاگ شما رو می خونم. :) در هر صورت امیدوارم موفق باشید.
با تقدیم یه عالمه شاخه گل ;)

سلام.
دوست عزیز این چه کلماتیه که بکار میبرید؟خشم و عصبانیت و کنترل خشم و ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب به نامه آسیه بیان حقایق موجوده،نظرات شخصی من نیست که از روی عصبانیت نوشته شده باشه.درددل هزاران هزارهاست که هزاران بار بهم گفتن که حرف دلشون رو زدم.
ضمنا بنده بسیار آدم صبور و آرامیم مگر با آدمهای غافل یا با دشمنان که در این صورت هیچ تعارفی ندارم.
دوره تعارف و لبخند به همه چی زدن گذشته ،داشتن تمام ارزشهامونو میبردن.
من با کی دعوا کردم که شما هم میترسید؟من با معاندین سر سازش ندارم.این وبلاگ هم به همین منظور ایجاد شده.حقایق رو نگیم تخفیف بدیم ؟همین کارو کردیم که بچه های بسیج در دفاع از مردم کشته شدن و ما شدیم قاتلان مردم.
ادبیاتتون در عین مودبانه بودن بسیار توهین آمیزه. دوست عزیز جنگ نرمه اما جای نرمش ما نیست.
هیچ دوستی از من نخواهد رنجید.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ق.ظ

خدا از شما مقدس ماب های بیعقل نگذره-ایران رو کردین عین افقانستان-

چطوره عین عراق کنیم ایرانو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.
چون وقتی مثل جنابعالی بیخیال الدوله باشیم حتما ایران،عراق خواهد شد.

[ بدون نام ] دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ق.ظ

سلام
خیلی بیکاری به مولا

میرزابیگی چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:56 ق.ظ

خواهر خوبم،فرزند شهید گرامی سلام:نامه مالامال از درد اما بسیار زیباتو به سبزترین بابای دنیا خوندم وبا جمله جمله آن نه،با کلمه به کلمه آن نه،بلکه با حرف به حرفش گریستم.ما از موسوی گله ای نداریم چون تاریخ ثابت کرده که با ما نیست.ما نیز حرفمان با یک عده از خانواده شهداست.از قول ما به خانم آسیه باکری بگید:هیچوقت فکر کرده چرا این جماعت به شهید همت و باکری میگن بسیجی واقعی؟مثلا چرا حاج احمد متوسلیانو بسیجی واقعی نمیدونن؟فقط و فقط به خاطر اینکه خانواده این شهدا تو جبهه اونا هستن والا همینا بودن که باکری را خشونت طلب نامیدن واورا سرباز وحشی قوم آتیلا نامیدند.این جماعت عوض خواندن وصیت نامه شهید باکری،نامه دختر اورا در بوق وکرنا میکنند.اما از قول حسن قدیانی فرزند شهید اکبر قدیانی:
قرار نیست اگر ما به احترام شهید حمید باکری سکوت می کنیم امر بر عده ای مشتبه شود. سکوت ما دیگر مرزش شکست. اگر قرار بر سوء استفاده از خون شهید و نام شهید در جهت راه باطل و طاغوتی فتنه گران است، فاش می گویم از این پس هر نامه تان را با همین قلم جواب خواهیم داد تا به دروغ مصادره نکنید نام مقدس “فرزند شهیدرا.
“گرگ ها خوب بدانند در این ملک غریب/ گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز/ گر چه نیکان همگی بار سفر بر بستند/ شیر مردی چو علی خامنه ای هست هنوز/ گر امام شهدا نیست کنون در برمان/ خلف صالح و مظلوم علی هست هنوز”

سلام همسنگر.

من فرزند شهید نیستم.در چنین جو و محیطی هم پرورش نیافتم.

اما ما همه،فرزندان و خواهران و برادران شهداییم.به خاطر ارادت و وامداریم به شهدا اسم وبلاگم رو گذاشتم: بابایی که شهید شد و کجایی سبزترین بابای دنیا؟

ما دور سیدعلی خامنه ای میگردیم.
سپاس همسنگر.

میرزابیگی سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ق.ظ

امروز لفظ پاک ” حزب الله “
گوئیا در قاموس ” روشن فکر” این قوم
دشنام سختی ست
اما من خوب یادم هست
روزی که روشن فکر در کافه های شهر پر آشوب
دور از هیاهوها عرق می خورد
با جان فشانی های جانبازان ” حزب الله “
تاریخ این ملت ورق می خورد.

و......اگر بسیجی نبود........
سلام بر حزب الله .........

محمدی نور شنبه 12 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:45 ق.ظ http://mohammadinoor.blogsky.com/

واقعا خسته نباشی خیلی عالی بود
اجرت با خدا
من شما رو لینک کردم


یا علی مدد

علی چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ق.ظ

سلام
من سالهای زیادی در بسیج ، جبهه و ... بوده ام و برادرانم شهید شدند و .... در آن زمان به رد پای امام نگاه میکردیم که چنان جا بر پای او بزاریم تا وقتی کسی رد پای امام را دید بگوید یک نفر از اینجا گذشته و بعد از امام هم تلاش کرده ام همین رویه را ادامه بدهم و الان متاسفانه در مقابل شما هستم.
فقط میخواستم نظر شما را به دو نکته جلب کنم
یکی آیه قران است که به زیبایی هرچه تمامتر میگوید
کل حرب بما لدیهم فرحون همه حزبها به چیزی که دارند سرخوش و خوشحالند.
شما به بسیج و حرفهای دولت و پیشرفتهای گفته شده و غزه و فلسطین و عکسهای فتنه گران و سخنرانی های ضد موسوی و حرفهای رهبر و..... مشغولید و طرف مقابل هم با فیلمهای تظاهرات و کشتار عاشورا و بیانیه های موسوی و پوسترها و نماهنگ های طراحی شده .
دوم اینکه فیلم نمایش ترومن یا ترومن شاو رو با بازی جیم کری رو یکبار دیگه با دقت بیشتر نگاه کن.
موفق و پیروز باشین.

سلام.
ما در جبهه ولایتیم....اگر خود را در مقابل ما میبینید پس شما باید قدری بیندیشید که جبهه رفتن و پا جای پای امام گذاشتن و .....چه معنی داشت و اکنون کجا ایستاده اید؟؟!!
تاریخ بزرگترین گواه است: فراموش نمیکنیم که آنان که در مقابل حضرت علی (ع) و امام حسین(ع) صف آرایی کردند؛روزی یاران حضرت علی(ع) بودند.اکنون کجا ایستاده اید؟؟!!
من نیازی ندارم به سفارشاتی از این دست؛چون پیرو ولایت ،راه را تشخیص داده و میدهد.
حزب ما هم تنها حزب الله گفته قرآن است.
حرف ما تنها ولایت است و بس.
به قول حاج احمدآقا: هرکس امام را قبول داشته باشد اما آیت الله خامنه ای را نه،اسلامش اسلام آمریکایی است .
خدایا ما را آنی به خودمان وامگذار.

مبارزفوتو جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:34 ب.ظ http://mobarezphoto.com

سلام
خداقوت
اکثرشهدایی که نام بردید در وبلاگ بنده از نزدیک میشناختم مخصوصا غلامرضا زبونی
خداوندا ما را شرمنده شهدا نگردان!
ترسم از فتنه بعد است که دایره دار این افراد باشند و با ادبیات دینی به میدان بیایند
یا علی

فریال سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:20 ب.ظ http://chakavak68.blogfa.com

واقعاخسته نباشید...
لذت بردم...
واقعاعالی بود...
دمتون گرم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ب.ظ

از اوین بنویسید.نکنه اوین و اتفاقاتی که تووش میوفته پرداخته ذهن دنیای کفر و استکباره؟ نکنه یه رمانه که یه نویسنده یهودی نوشته؟ نکنه میگید روزنامه نگارها هم اسلحه واستون برداشتن؟ کدوم کشور روزنامه نگار رو میبره شکنجه میکنه؟نکنه میخواید بگید اوین خبری نیست؟که البته فکر نمیکنم تا این حد درغگو باشید!!

تصاویر کتک زدن و کشتن و با ماشین از روو مردم رد شدن رو نشون بدید!!توو یوتیوب که ریخته!! نکنه میخواید بگید یوتیوب رسانه ی دنیای کفر و استکبار ه ه ه ؟ نکنه میخواید بگید ادیت شدن ؟ نه عزیر اینجا هالیوود نیست! نکنه میخواید بگید اغتشاش گر بودن ؟ نه عزیر ایناا همه خانواده دارند آدم هستند خیلیاشون بچه محصل و دانشجو بودند تا اونجاایی که من میدونم تهران 3 4 میلیون اغتشاشگر هم نداشته!!

رسانه ملی از شما حمایت نکرده؟ این یه شوخی محض بود؟ اسم هر آدم کشته شده ای رو برد واسه ضایع کردنش بود. آدمای کشته شده ی اینور اغتشاشگرن آدمای اونور شهید راه خدا!!

باکری و همت و هر شهید دیگری هم بود به هیچ بهانه ای حاضر به کشتن و لت و پار کردن هموطن رونداشت. به هیچ بهانه ای!!چو آنها میدونستن معنی انسان و انسانیت چیه!
مردم روز اول که با سکوت اومدن بیرون روز بعد شما لشگر کشی کردید! میخواید مردم رو لت و پار کنید اونام وایستند نگاهتون کنن؟خب معلومه جواب سنگ سنگه! مردم با سکوت اومدن ولی سنگ اول رو شما برداشتید پس منتظر جواب هم باید میماندید

خانواده همت و باکری هم مطمئن باشید با آن پیشینه ی خانوادگی جوگیر نشده و نمیشوند که حرفی را نسنجیده بزنند ، شما بدون که حتما چیزهایی دیدند که حق را تشخیص داده اند

من نمیگم موسوی خوبه اونم زمان خودش قلع وقمش رو کرده الانم بیخود داره چرت میگه ولی شما متاسفانه جانب مردم رو واقعا زیر سوال بردی!!

شما بسیجی هستی قبول،من هم دوست بسیجی دارم،انسان های خیلی خوب و دوست داشتنی هم هستند ولی یک تعداد آدم بسیجی هم وجود دارند که خود اینها هم اصلا قبولشون ندارند،بسیجی هایی که فقط منتظرن یه باتوم و چوب و چماق بدن دستشون بریزن سر مردم.جالب اینجاست میگن اینها بسیجی خود سر هستند! آخه این چه بسیجیه خود سریه که با اتوبوس و تجهیزات کامل و سازماندهی شده میارنش وسط شهر و میریزن سر مردم؟

اگه یکی چادر سرش نمیکنه یا روسریش عقبه بخدا این کافر و غیره آدمیزاد نیست،اعتقادش اینه!! چرا همه چیز رو میخواید به مردم تحمیل کنید؟

بسیجی یعنی اعتقاد یعنی حافظ جان و مال و ناموس مردم و نه نافذ جان و مال و ناموس مردم!



سلام.
دوست گرامی بدجوری تحت تأثیر جو فتنه واقع شدی.
ما هرگز نگفتیم بسیجی خودسر.بسیجی یک کلام است: فدایی و مظلوم و سپر بلا.اونایی که دیدید که معلوم نیست واقعیت باشه یا نه : همقطارای خودتون بودن.
فعلا هر چی ضربه و هجمه است تو این جامعه به ما میرسه.
واقعا دشمنای این سرزمین رو نمیشناسی؟! منافقین و ....نمیشناسی؟! وای از غفلت!!!!!!!!!!!!!!
هر کی کشته شد: بیگناه بود از هر طیفی که باشه.هزار بار گفتیم اما شما عادت دارید از پاسخگو بودن و نرم بودن ما سوء استفاده کنید و تکرار شده ها رو هزار بار دیگه تکرار کنید.بحث اینجاست که هر کشته ای شهید نیست.آن بسیجی مظلومی که برای دفاع به میدان می آید و کشته میشود شهید است.
آره راست میگی دیدم: دیدم که از روی بسیجی و بیگناه با ماشین رد شدن: یه نمونه اش: شهید کبیری.
دوست گرامی خیلی ....پرتی.....!تعارف ندارم ....شفاف میگم.....
وقتی بعد اینهمه اتفاقات،آدم عین بی بی سی حرف بزنه و مدافعان مردم رو وحشی معرفی کنه....پرت نیست؟!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ب.ظ

متاسفم برات یک کلمه هم جواب ندادی و فقط جو سازی کردی،دوست عزیز اینبار شما کم آوردی!!

من تحت تاثیر جریان فتنه نیستم اتفاقا به احمدی نژاد هم رای دادم ولی بعد از این جریانات فهمیدم کاش اصلا رای نمیدادم!

سلام.
طلبکاری؟!
من در موضع پاسخ گویی به شما نیستم.امثال شما اگر دنبال پاسخ بودید:بارها و بارها پاسخ داده شده،از طرف مقامات و افراد مختلف.من که یک شخص عادیم جای خود دارد.هزاران بار تکرار کنیم اونم برای کسایی که قصد تحلیل بردن انرژی مارو دارن؟؟؟؟
همین نامه بنده پاسخ به خیلی چیزهاست.
ضمنا یادم رفت بگم که خانواده شهدا طیف عظیمی هستند که خانواده همسری باکری و همت تنها چند عضو آنند و هرگز نماینده تام این جامعه عظیم نیستند.
در مقابل چی کم آوردم؟در مقابل کی؟! که چی ؟!دنبال اعتبار نیستم اما محض اطلاع بگم که اونایی که منو میشناسن میدونن که یلی هستم در تودهنی زدن و کم آوردن واژه غریبی است! اما دنبال تودهنی زدن نیستم.اگر کسی تاب حرفامو نداره ؛یقینا با حقیقت مشکل داره.اینا حرفهای شخصی من نیست.حقایقی است که به نمایندگی از خیلیها نوشتم.
بارها با افرادی مثل جنابعالی روبرو بودم: هر توهین و تهمتی مرتکب میشید اما تا نوبت به مصداق میرسه و حقیقت؛ فوری میگید :من اونوری نیستم؛من هم به این طیف احترام میذارم؛من هم به فلانی رأی دادم و........اما دوست عزیز این حربه ها نخ نما شده .


گفتید به احمدی نژاد هم رای دادم ولی بعد از این جریانات فهمیدم کاش اصلا رای نمیدادم! :
چه بصیرتی دارید شما که بعد از تشخیص حقیقت،به ورطه اشتباه افتادید!!!!!!!!!!!!!!
بله چون آدم بدون ولایت حتما اشتباه خواهد کرد.و کسی که بی ولایت باشد حتما تحت تأثیر فتنه خواهد بود و کسی که در جنگ نرم تحت تأثیر فتنه باشد حتما ادعای آگاهی خواهد کرد و انکار فتنه و دشمن/چون در جنگ نرم چنان به ناحقیقت می افتی که خودتم تشخیص نمیدی.

نمیدونم چرا امثال شما یک لحظه هم فکر نمیکنند که : (کجا ایستادم چرا دارم عین حرفهای بی بی سی و اوباما و منافقین و هر چی دشمن اسلام و ایرانه رو تکرار میکنم یا چرا آب تو آسیاب اونا میریزم ؟! نه من مبری از اونهام پس شبیهشون نشم)

نامه من مملو از حقایق و شفاف سازی و پاسخ است.چه طلبکار : یک کلمه هم جواب ندادی.
دوستی که خودتو زدی به اون راه! جواب ما 9 دی بود و 22 بهمن.

سما جمعه 2 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:32 ق.ظ

جه احمقی هستی که خودت و عقل کل می دونی.جرا به جواب دادن به اون اقایی که ازت سوال پرسید زبون کثیف بسیجی نمات لال شد؟چقدر کودنید اخه اون همه کشته شدن مردم و ندیدی که 2 تا بسیجی نما لنگه خودت اینهمه ادم کشتن تو عکس العمل مردم 2 تا لنگه خودت زبون نفهم.عقده ای کاسه ی داغ تر اش شدی اسیه نصیحت می کنی،با با های ما جنگیدن تو زر می زنی.اخورت پر شکمت سیر.به قاتل میگی امام ؟احمدی نژاد که جای حرف زدن نداره.داری به قاتل میگی امام با خمینی بزرگ داری همطرازش میکنی،اون موقع ها که پدرای ما تو جنگ بودن این اقا داست پبپ هاشو تست میکرد اونا رفتن پیش خدا این قاتل هم بجه هاشو نو داره میفرسته پیششون.چه قل قلی میزنی تو که نمی دونی به ما ها چی گذشت.به اسیه میگی چادرت کو فلان شهید گفته من جونم و دادم تو هم حجاب داشته باش اما اینو بدون اون شهید نیست که در قبال خونش شرط بزاره کسی شهیده که برای خدا بی منت خونش و بده،مثل تو سیبیل داشتن ابروی پاچه بزی داشتن نشانه ی عفت نیست،عفت یعنی جلو اسیه ها حیا داشنه باشی دهنتو مثل گاله باز نکنی تو ابلح چیت به بسیجی میخوره که به خودت تلقین میکنی.

من اگر به بسیجیها نمیخورم کاملا درسته چون فاصله زیادی با شهدایی دارم که برای ولایت و برای مردمشون جون دادن .اما ادبم به بسیجی میخوره و مثل جنابعالی از حریم عفت کلام خارج نمیشم.
شما هم هیچیت به فرزند ایثارگر نمیخوره.اگر هم باشی مصداق این شعر معروفی: پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد....
محض اطلاع حضور خالی از اطلاعاتتون عرض کنم که معلومه با خانواده شهدا و ایثارگران رابطه ای نداری که نمیدونی چه مدلی و چه افکارین....

کشته شدن مردم رو دیدم که میگم:دیدم کیا کشته شدن :اما شما از اربابای بی بی سی شنیدی.چقدر باید آدمیزاد نادان باشه تا آمریکا و اسرائیل و هرزه و ..براش دل بسوزونن!!!!!!!!!!!!!
بسیجی نما نداریم که مثلا بخوای مارو از بدنه بسیج جدا کنی،ما بسیجی داریم و در یک کلام :بسیجی حامی ولایت است و فدای ولایت و سپر بلا و حافظ تمام ارزشها.بسیج یادگار شهداست و هرکی به بسیج توهین کنه داره به شهدا توهین می کنه.

چقدر نادانید شما که برای شهید هم تعیین تکلیف میکنی و بهشت و جهنم تعیین میکنی.

ابروی فلان و سیبیل و ... این حرفهام که میگی اگه دقت کنی جلوی آینه ایستادی.زیباییهای ما مثل ادبمونه: زیبا و باوقار.اون صحنه هایی هم که تو از ما توصیف میکنی بازتاب سیرت خودتون در آینه است: زشت بین.

اینارو نگی چی بگی؟ وقتی آدم بخواد با حقیقت دشمنی کنه باید هم اینطوری جلزوولز کنه و کلامش بدون چفت و بست باشه،چون کاملا درمانده شده.........

به کوری چشم هرکی که چشم دیدن بسیجی رو نداره......ما هستیم و زنده ایم و در حال فتح تمام قله های علم و انسانیت و زمینه ساز حضور ایران برای همیشه در جهان و ....اینکه تمام آینده از آن ایران است.
بترکه چشم دشمنای داخلی و خارجی.

آخه کباب شدم .بمیره برات عالیجناب فتنه!چی گذشت بهت؟
یه عالمه فرزند شهید دیدیم اما ندیدیم اینطوری چرت بگن.

اشنا شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:48 ق.ظ

سلام
ااگر فرزند شهید نیستی‌ لطفا نظر نده، بذار ما به درد خودمون بسزیم.

تو تمام این مدتی‌ که تو بودی و بابت بالای سرت بود، من بودمو‌ تنهایی ا‌و بابای که تن سختشو برامون آوردن.

بابای که تا وقتی‌ بود کسی‌ جرات نداشت به ما چپ نگاه کنه و حالا که نیست، امثال تو شدن مدعی فرزندیش.

من بابامو خوب میشناختم، خیلی‌ خوب، فکر اون عدم بزرگ بود و باز، به وسعت آسمانی که با پرندهٔ آهنیش در آن پرواز میکرد.

نگاه نافذش جوری بود که همه از نگاهش فراری بودن، بی‌ تعارف بگم میترسیدن از نگاهش.

همون آدم قوی، گریه میکرد وقتی‌ شنیده بود که چی‌ به سر مردم تو خیابانهای خرمشهر اومده.

امامشو دوست داشت، چون امامش مردمی بود، ولی‌ فقط دوستش داشت، نمیپرستیدش. ولی‌ شما رهبرتنو کردین بت و میپرستین. به حق پدر شهیدم، به حق همهٔ همرزماش که اگر بودن بی‌ شک الان به قول تو ا‌و امثال تو (که بسیجیه جبهه نرفت هستین) از عوامل فتنه بودن، و الان تو زندان. خواهر نادون من، مطمئنم که سنت حتا به سختی روزی جنگو بیادت میر، ولی‌ انقادر تو گوشت خوندن که باورت شده که روزی جنگیدی، یا شاید داری میجنگی. برادران بهت میگم، اولا به هیچ عنوان خودتو با بچهای شهید مقایسه نکن، این خینت آشکار به انیی هست که خنشنو دادن، ثانیا، رهبرتو با امام مقایسه نکن، که اون مرد بزرگی بود که به خسته مردمش بود و رهبر تو ....

ثالثاً، نوشته بودی چادر میپوشی، آفرین بر تو، ولی‌ اگر می‌خوای فردا وقتی‌ با فاطمه(س) روبرو میشی‌ شرمند نباشی‌، فکرت باز رو کن. بذار اعمالت ناشی‌ از فکر خودت باشه، نه القای دین به دنیا فروشان.

رابعاً، از آسیه باکری حلالیت بطلب.

من ایمیلمو ننوشتم، نیازی هم نیست که به این پست جواب بعدی، فقط فکر کن، و باز فکر کن. بشین و با خودت بگو، این نظامی که الان هست با نظام شاهنشاهی، چه تفاوتی‌ داره؟

اونجا یه تعداد انسان سرسپرده جلو یه شخص بی‌ ارزش کرنش میکردن که تفکرتشن مذهبی‌ نبود، و حالا همون آدما با قالب مذهبی‌ جلو یکی‌ دیگه کرنش می‌کنن. امام اومد که مردم بنده نباشن، حالا چه بندهٔ شاه، چه بندهٔ رهبر.

لطفا فکر کن که ۱ ساعت فکر بیش از ۷۰ سال عبادت ارزش داره.

به حق خونه پدرم، امیدوارم که تو که انسان خوبی‌ هست، و تمام آدمهای که مثل تو خوب هستن و گمراه شدند بزودی به راه درست برگردید.

انشا‌الله


سلام.
دلم سوخت برات خیلی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به اسامی مختلف کامنت میذاری!!!!!!!!!!!!!!

من با خانواده شهدای زیادی عجینم و باهاشون زندگی میکنم.لازم نیست که منو نصیحت کنی و خودتو نماینده یه طیف عظیم بدونی.با مشکلات فرزندان شهداهم خیلی بیش از شما آشنام.اگر فرزند شهیدی! فرزند شهید بودن رو از حسین قدیانی و قدیانیها یاد بگیر.صرف یک رابطه خونی داشتن کافی نیست.ما رابطه روحی و قلبی با شهدا داریم و همه فرزندان شهداییم.

جناببعالی اگر تفکرتون رو نسپرده بودید به یه مشت کودتاچی نادون و خودت تعقل میکردی به این نقطه نمیرسیدی.

من خودم تو گوشها میخونم البته گوشهای بابصیرت که خود انتخاب میکنن و تو گوشم نمیخونن.مثل شما هم گوشمو نسپردم به اراجیف دشمنان.

شما از خط ولایت خارجی.....پس بایدهم اراجبیف ببافی....به قول حاج احمدآقا:هرکس امام را قبول داشته باشد اما آیت الله خامنه ای را نه،اسلامش اسلام آمریکایی است.

تو کامنت قبلی که ظاهراً خانم بودی و اینجا شدی آقا!!!!به عناوین مختلف.برو بچه این ترفندها نخ نما شده....ببین توروخدا کی با چه افکاری منو نصیحت میکنه!!!!......

به آسیه تهمت نزدیم که حلالیت بطلبیم...اگر بابای آسیه زنده بود که پوستشو کتده بود چون انقلاب و ارزشها با هیچکس شوخی نداره...منحرف که شدی دیگه جایگاهی نداری....آسیه باید بیاد و از ملت انقلابی و عشاق شهدا حلالیت بخواد........

من بسیجی جبهه نرفته ام؟! چه حرف مسخره ای!!!سن ما به رزمندگی دوره جنگ نمیخوره و در آن زمانها من دبستانی بودم و اما چقدر ذهنت محدوده که فکر میکنی بسیجی مختص اون زمان بود و تموم شد....خیر...من بسیجیم و رزمنده جبهه جنگ نرم که امثال تو حتی قادر به تشخیصش هم نیستن.

اگر پدرت شهید شد که ان شاالله درجاتشون متعالی...اما از فضل پدر تو را چه حاصل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نشنیدی در طول تاریخ که چه انسانهای نابی از فاسدان متولد شدند و چه فاسدانی از انسانهای ناب؟
از نابها هم ناب و از فاسدان هم فاسد بوجود آمد.

امام خامنه ای چشم و چراغ امام بود و. دست راستش...بنابراین امام و رهبر مارو به ما معرفی نکن.

خدایا مارا آنی به خودمان وامگذار و ما را از مسیر پدران و برادران شهیدمان دور مکن.

خواهر و گاهی برادر به مصلحت شرایط! یادت که نرفته جلوی آینه ایستاده بودی و ابروهای برره ای و سیبیل از بناگوش دررفته خودتو تماشا میکردی!!!!!!!!!!!!!! خواهر !زن انقدر زشت؟مگه میشه؟ ببخشید برادر.بالاخره تو مرد زن نمایی که باید ابرو برداری یا یه زن فوق العاده زشتی که به قول خودت ابروی پاچه بزی داری و یه عالمه سیبیل؟؟؟!!! چه زن زشتی!واه واه واه.......تو ولایت شما زنا دارای این همه تجهیزات در صورت هستن؟! رشته من باستان شناسیه،یه پروژه برام درمیاد،بیام کشفتون کنم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد