کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

گوگل صهیونیستی

لبیک یا رسول الله  

 

 

گوگل صهیونیستی 

 

 

باهر بار ورود به سایت صهیونیستی گوگل، یا سایتهای وابسته به اون مثل یوتیوپ و جی میل شما دارید امتیاز به این سایت میدید و سهام در بورس نیویورک بهش تعلق میگیره و اینچنین به اقتصاد صهیونیستی کمک میکنید. 

ضمن اینکه تمام ایمیلهای شما در جی میل چک میشه و دشمن تمام اطلاعات شما رو در بانک اطلاعاتیش ثبت میکنه. 

نمیدونم تو جی میل براتون پیش اومده یا نه که بعد مدتی کلمه عبور جدید از شما میخواد و وقتی همینطوری یه کلمه عبور میزنید که قبلا ثبتش نکردید اون رو قبول میکنه و یه مدت که گذشت نه کلمه ثبت شده قبلی و نه ثبت نشده جدید، هیچ کدوم رو قبول نمیکنه و پیغام میده که فعالیت غیرمعمول در حسابتون دارید و از شما شماره تلفن میخواد..... اینها همه عمدی هست و ترفندهاییست برای پرکردن بانک اطلاعاتیشون. 

پس بیاید دشمن رو ناکام بذاریم و از همون اول ناامیدش کنیم 

وقتی ایمیل ایرانی هست چرا جی میل؟ چرا یاهو؟ 

این هم یک تولید ملی هست. ایمیل ایرانی برای ایرانی با ضریب امنیت بالا  

صبامیل، میهن میل، پست میل، ایران میل، وطن میل، فا میل، و چاپارمیل که پشتیبانی بسیار قوی داره: chmail.ir 

 

و دامنه های ایرانی برای سایت: .ir                 .pars               .persiangulf  

آی آر، پارس، پرشین گلف 

 

 

بچه مسلمون مذهبی بسیجی حزب اللهی.... یا نه بچه ایرانی جایز نیست تولید خودی رو رها کنی..... آیا هنوزهم ایمیلت جی میل و یاهو هست؟ وای وای وای استغفرالله توبه 

 

  

 

لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید.     





 

  

اربعین ارباب

  لبیک یا رسول الله  

 

 

السلام علیک ارباب، اباعبدالله 

    

 

  

آجرک الله بقیة الله  

یک اربعین بی حسین ع، امان از دل زینب ع

 

یک اربعین بی حسین ع، وای از داغ اهل بیت 

 

   

 اربعین آمدند زیارت ارباب، اما 3 ساله حسین ع همراهشان نبود، واحسینا  

 

یک اربعین بی ارباب، واحسینا  

 

ارباب، نوکر چه کند بی ارباب ... چه کند ! واحسینا 

 

ارباب یک اربعین به سوگت نشستیم 

 

ارباب ارباب ارباب حسینم 

 

حسین آرام جانم  

 

حسین  

 

 

لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید.





 

 

 

 

۹ دی روز جهانی بصیرت، امتداد مسیر شهدا

 لبیک یا رسول الله  

 

 

السلام علیک ارباب، اباعبدالله 

   

 

 

۹ دی روز جهانی بصیرت   

 

  

 

 

من بسیجیم  من ایرانیم اگر مرا نمی شناسید سری به ۹ دی بزنید 

 

 آمدیم بگوییم  شهدا و خونشان، ایثارگران و ایثارشان را با 9 دی ادامه میدهیم 

 

روزی که همه آمدیم برای فریاد : 

 

لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است 

  

 

 

  

 

لعن علی عدوک یاحسین / خاتمی و کروبی و میرحسین

 

در روز عزا حرمت ارباب شکستند علمدار کجایی.....

 

لعنت بر فتنه گران    

  

لعنت بر اغتشاش گران 

 

لعنت بر سران فتنه  

 

لعنت بر موسوی و رهنورد و کروبی و موسوی خوئینیها و خاتمی و فائزه و مهدی هاشمی ....

 

لعنت بر حامیان فتنه 

 

لعنت بر جنایتکاران در فتنه 

 

لعنت بر هلهله کنندگان روز عاشورا 

 

لعنت بر حامیان آنها 

 

لعنت بر کسانی که آن حرمت شکنی فجیع را انکار میکنند. 

 

لعنت بر کسانی که هنوز دنبال سبزک جلبکند.  

 

لعنت بر کسانی که این موارد را انکار میکنند:

 

برهنه کردن بسیجی و تماشاکردنش و فیلم گرفتن 

 

آنقدر سر بسیجی را به دیوار کوبیدند تا جان داد 

 

آنقدر بر صورتش با سنگ کوبیده بودند که قابل شناسایی نبود 

 

با قمه سر بسیجی را نصف کرده بودند 

 

بسیجی را دزدیدند و شکنجه های دهه 60 منافقین را پیاده کردند:با اتو بدنش را سوزاندند، ناخنهایش را کشیدند، دنده هایش را شکستند 

 

جانباز دفاع مقدس را با 18  ضربه چاقو جانبازتر کردند 

 

ماسک اکسیژن جانباز را کشیدند و با دشنه آش و لاشش کردند 

 

مردم را ار خودروها پیاده و مورد ضرب و شتم قرار دادند 

 

40-50 نفری بر سر یک بسیجی ریختند  

 

چادر از سر زنان کشیدند و آتش زدند

 

زندند رقصیدند جماعت هرزه.... 

 

آن که با امام حسین ع هم دشمن است ...پناه برخدا 

 

لعنت بر کسانی که این فجایع را انکار میکنند  

 

به یاد شهدای گمنام و مظلوم عاشورای 88 

 

به یاد جانبازان عاشورای 88 

 

و لعنت بر دشمنانشان 

 

با شما هستم تمام حامیان فتنه و تمام منکران جنایتهای فتنه گران! من بسیجیم، وجود دارم، هستم، حتی اگر نتوانی تحملم کنی.  

 

حتی یک فیلم و فقط یک فیلم از ادعاهای واهیتان نداشتید که نشان دهید اما فراوان تصاویر فتوشاپی....

 

 

اینجا سرزمین من است ایران عاشورایی. آی منافق و معاند و محارب و فتنه گر و اغتشاشگر و آشوب طلب و حامی اینها ....من بسیجیم اگر عاشورای حسین ع بر سرم بزند طوفانی کنم که درجا گورتان را بکنید.  

 

 

یاحسین یا حسین یاحسین 

  

 -------------------------------------------------  

   

  

 

۱۰ دی سالگرد شهادت امیرحسام ذوالعلی، سرباز مخلص ولایت هست. امیرحسام از مدتها پیش از 10 دی 88 بدلیل فعالیت علیه فتنه شناسایی و تهدید میشد. امیرحسام عاشورای 88 رو دیده بود و پریشان بود و دیگه تحمل موندن نداشت. اینو خانواده اش میگن. 9 دی 88 کفن پوشید و رفت به میدان 9 دی. 10 دی 88 در یک تصادف ساختگی به امام حسین ع پیوست.  

 

امیرحسام از جنس بچه های دفاع مقدس بود گرچه متولد 65 بود اما رد قافله شهدا رو گرفت و رسید بهشون.  

 

10 دی به کما رفت تو بیمارستان. 2بار کوتاه به هوش اومد. بار سوم بهش گفتن به خانواده ات خبر بدیم؟ گفت نه وقت ندارم. 3 بار بلند گفت یاحسین و شهید شد. مادرش باور نمیکرد میگفت امیر من خیلی قویه مگه میشه چیزیش بشه...                     یاحسین 

    

 

خوش به حالت امیرحسام. 

 

کجایند مردان بی ادعا 

 

کجایند مردان غیور  

 

 

امیرحسام انقدر غیرت داشت و انقدر مرد بود که محل کارشو برای همیشه ترک کرد چون میگفت که خامنهای اونجا بدحجابند. 

 

خدایا مردان بزرگ باغیرتم آرزوست  

 

 امیرحسام میدونم تحمل این جامعه رو دیگه نداشتی جامعه ای که اسطوره های اون فوتبالیست و خواننده و بازیگر هستند. با وجود مردانی مثل تو، کسانی اسطوره شدن که دست دادن با نامحرم و هم آغوش نامحرم عکس گرفتن و ... خیلی عادیه براشون.

  

 --------------------------------------------------- 

  

 

 

امروز 10 دی تولد شهید ناصر عبداللهی هست. ناصر رو میشه گفت حر حضرت زهراس. ناصر به عشق حضرت زهرا س شیعه شد و عاقبت هم به جرم شیعه بودن پرکشید یعنی پروندنش(دستهای کثیف وهابیت)    

 

خانواده دوستی ناصر زبانزد بود. 

   

زیبا میخواند:  

 

هوای حوا:  

  

دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه کفش فرار رو ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود 

 به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامه فردا ها رو تا زد و رفت
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن 

 خودشو تو مرده ها جا زده و رفت
هوای تازه دلش میخواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی میگشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود 

 به سرش هوای حوا زد و رفت 

  

 درجاتش متعالی 

 

 

لطفا جهت نظر دادن به سمت بالای پست مراجعه کنید.





  

 

 

 

یلدا شب زایش "مهر" ایرانی

 لبیک یا رسول الله 

    

  

السلام علیک ارباب، اباعبدالله   

 

 

 

یلدا رسم زیبای ایرانی  

 

  

 

به عقیده نیاکان باستانمان:   

    

یلدا شب زایش مهر است. یلدا از واژه سریانی "ولد "  آمده است که به زبان آرامی است. در دوره باستان، آرامی زبان بین المللی بوده است. تمام زبانهایی که از گروه زبانهای سامی هستند از ریشه فعل صرف می شوند مانند زبان عربی. یلدا در تمام زبانهای سامی به معنای تولد است. عنوان شب چله هم برای خودش حکایتهایی دارد که نشان از نبوغ ایرانیان در شناخت خواص هر پدیده ایست. تقسیمات نجومی و جغرافیایی و  خاص فصول و ....

 

در دوره آریاییهای اولیه، مهر، ایزد محسوب می شود. اما با ظهور حضرت زرتشت، مهر از درجه ایزدی به درجه فرشته تنزل می یابد. مهر فرشته مذکر و پسر آناهیتای باکره است او از نور خلق شده است. مهر مظهر صداقت، درستی، وفاداری، پیمان بستن، پیروزی در جنگ و ... است. مادرش آناهیتا مظهر آبهای روان، باروری، پاکدامنی و ... است.  

سربازان ایرانی هنگام جنگها برای پیروزی و پیمان وفاداری بستن برای میهن به مهر متوسل می شدند.   

  

در آیین مهر، پاکدامنی و صداقت جایگاه ویژه ای دارد. مهریان غسل بسیار می کردند به این دلیل مهرابه ها (عبادتگاه مهر) را نزدیک رودخانه ها می ساختند. 

 

یکشنبه روز مهر است. 16 ام هر ماه روز مهر است. مهر، ماه مهر است و 16 مهر جشن مهرگان است. مهر نمادهای زیادی دارد مانند خورشید، شیر، گاو، آب، دلفین، مروارید، گل نی و ...   

 

طی جنگهای ایران و روم در دوره اشکانی و ساسانی، سربازان رومی آیین مهر را از ایرانیان آموخته و با خود به اروپا بردند البته تغییرات زیادی در آن ایجاد کردند.   

  

در سال 312 م که کنستانتین، امپراتور روم مسیحی شد و فرمان مسیحیت صادر کرد آیین مهر ممنوع شد و حالت زیرزمینی یافت. این آیین ایرانی چنان نفوذ یافته بود که از بین رفتنی نبود از اینرو کشیشان مسیحی بر آموزه های مهر، مُهر مسیحیت زدند. امروزه بسیاری از رسوم مسیحیت همان آیین مهر ایرانی است مانند :    

 

تعطیلی روز یکشنبه؛sunday به معنای روز خورشید که خورشید نشان مهر است، روز مخصوص مهر. غسل تعمید، مراسم نان و شراب، تابلوی معروف شام آخر اثر داوینچی که همان داستان معروف آخرین شب مهر در میان یارانش پیش از عروج است، نواختن ناقوس و خواندن سرود در کلیسا که مهریان در شروع مراسم مذهبی در مهرابه ناقوس مینواختند و سرود میخواندند. نشستن روی نیمکت بر بازوی عرضی کلیساها، رو به شرق (خورشید) ساخته شدن کلیسا همانند مهرابه، وجود مهراب در مهرابه و نهادن شمایل مهر و بعد مسیح در آن، نقشه چلیپایی کلیساها، هاله نور اطراف سر برای قدیسان و .... مراسم و اعتقدادت متعدد.... حتی شب تولد مهر را نیز مُهر مسیحیت زدند اما در طی قرون به تجربه دریافتند بهتر است برای شباهت بیش از اندازه، تولد حضرت عیسی ع را چند روز بعد تر بیندازند. سال تولد حضرت عیسی ع درست است اما روز تولدش ساختگیست. 

 

امروزه مهرابه های زیادی از جای جای خاک اروپا طی کاوشهای باستان شناسی کشف شده است.   

 

یکی از رسوم شب چله، آوردن درخت کاج بوده که آن را با لوازم زیبایی تزئین می کردند و نماد سبزی و طراوت بوده. ایرانیان معتقد بودند با آوردن یک درخت سبز مثل کاج در فصل سرد سبزی از زندگیشان بیرون نمی رود. به نقل از محققین اروپائی، فردی آلمانی بنام "نوتران" در قرن هجدهم که به ایران مسافرت کرده بود مراسم شب چله را دیده و خوشش می آید و این رسم را به عنوان سوغات ایران با خود به اروپا می برد. بنابراین رسم گذاشتن درخت کریسمس و تزئین آن در شب عید مسیحیان رسمی است که از ایران به کشورهای دیگر منتقل شده است.

 

واژه مهر در زبان یونانی بصورت میترا در می آید. مهرداد بصورت میترادات خوانده میشود. میترائیسم یا آئین مهر ایرانی. بنابراین مهر و میترا اسامی مذکر هستند. 

 

واژه مهر در فرهنگ و ادبیات قبل و بعد اسلام جایگاه ویژه ای دارد چنانچه مهربان به معنای خادم  مهرابه است از آنجا که خصوصیات مهر بسیار لطیف است واژه مهر با مفهوم امروزی مهربانی و مهرورزی می آید. 

 

آئین های مربوط به مهر در طی قرنها از رواج افتاده و تنها یلدا باقی مانده است. مهربانی مهر چنان فزون است که بعد از قرنهای متمادی باز مهر می افشاند و انسانها را با مهرورزی در شبی طولانی کنار یکدیگر می خواند تا بار دیگر تلنگری باشد بر وفاداری و  صداقت... 

 

اسم شب یلدا آدمو یاد مادر بزرگ و پدربزرگ میندازه. سالهاست که مادربزرگ و پدربزرگی در قید حیات ندارم. روحشون شاد. مادربزرگم و آجیلهای مخصوصش که فقط برای من و خواهرم نگه میداشت چون معتقد بود بین نوه هام اینا دروغ نمیگن و نماز میخونن.... یادش بخیر .... 

 

 

 

ای... یادش بخیر خوراکیهای رنگارنگ شب یلدا اما حیف که امروز خیلیها دیگه قادر به تهیه اونها نیستند. ماشاالله قیمت که نیست قیمت خون بابای بعضیهاست رو آجیلها: پسته 42 تومان، انجیر 40 تومان، توت 38 تومان و ... بله میتونستیم تهیه کنیم برای شب زیبای ایرانی اما خدا میدونه دلمون نیومد. دلمون نیومد ما بهره مند باشیم و سفره بعضیها حتی نون هم نداشته باشه. دلمون نیومد وقتی بچه های جانباز ؟؟؟؟؟ حسرت نعمتهای زیادی به دلشون مونده ما متنعم باشیم. با تخم آفتابگردن و مهر و مهربانی شب مهر هم میشه یلدای زیبایی داشت.   

 

مهر مظهر پاکی، صداقت، درستکاری، وفاداری، پیمان بستن و .... است.

 

این است آئین نیاکان ما . یلدا شب زایش مهر است....   

 

یلدا مبارک به شرط :  

 

به یاد مهدی زهرا بودن 

 

پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن 

زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن 

چشماتو خیره کن و سوره والعصرو بخون 

یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن

 

  

اللهم عجل لولیک الفرج یا به گفته نیاکانمون، اهورامزدا، سوشیانت را یاری رسان برای عدالت و مردم آخر زمان قرارده. 

الهی آمین 

   

  

   لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید   





 

 

  

 

 

أنا مجنون الرقیه

 

 لبیک یا رسول الله   

 

 

السلام علیک ارباب، اباعبدالله   

 

 

  

 أنا مجنون الرقیه

 

 

 5 صفر   

 

السلام علیک یا نازنین رقیه ارباب 

 

السلام علیک یا شیرین زبان ارباب 

 

السلام علیک یا نازدانه ارباب  

 

السلام علیک یا رقیة الحسین ع  

 

السلام علیک یا 3 ساله حسین ع

 

نازنین رقیه، نازنین رقیه، نازنین رقیه  

 

 

بانوی کوچکی که تمام گرههای کور ما با دستهای کوچیکت باز میشه 

 

نازنین رقیه حسین، مردم سوریه رو دریاب. نازنینم دریاب بچه های هم سن و سالتو که سرشون بریده میشه  

 

وای نازنینم شاهد چه فجایعی در شام هستی  

 

نازنینم هنوز عروسکتو نگه داشتم تا بیارم تقدیمت کنم 

 

میشه نازنینم؟ میشه بازم زائرت بشیم؟ 

 

نازنینم یادته این عروسکو 2 سال پیش روز شهادتت 5 صفر برات آوردم؟ 

 

  

 

یکی دیگه برات گرفتم نگه داشتم همه میگن دیگه قسمت نمیشه سوریه....اما من عروسکتو نگه داشتم تا بیارم برات. میشه نازنینم؟  

  

 

با خودم میگفتم چه کشور آرومی! چه کشور قشنگی! چه طبیعت زیبایی داره! چه آثار فرهنگی و تاریخی غنی داره! اما ...... آرامشو گرفتن از دیار شام....

  

 

میشه باز بیام تاولهای پاتو ببوسم؟ زخم گوشهاتو ببندم؟  

 

بانوی من! نازنین رقیه ام! چرا از کاروان جا موندی؟سر بابا رو نیزه برگشته بود و با نگرانی نگاه می کرد که رقیه جا مونده ... عمه التماس کرد که توروخدا بذارید خودم بیارمش.... کجا بود مادرت که غریب موندی و جا موندی؟ نازنینم چرا جا موندی؟  

   

 أنا مجنون الرقیه 

 

 

 

   

لطفا جهت نظر دادن به سمت بالای پست مراجعه کنید.





 

 

 

 

 

لطفاْ از دوران جنگ سوال نکنید!

 لبیک یا رسول الله   

 

 

السلام علیک ارباب، اباعبدالله   

 

 

 

 

لطفاْ از دوران جنگ سوال نکنید!  

 

 

غلامرضا جانباز ۲۵ درصدی که امروز محاسن سفیدش با تاریخ تولدش متفاوت است. قهرمان ۴۶ ساله ای که انگار ۶۰ سال دارد و با کوهی از خاطرات تلخ و شیرین… 

 

آرپی چی زن و تک تیرانداز روزهای سخت جنگ با دیدن انبوهی از هواپیماهای بعثی بالای سرش و بوی ترشی که جزیره مجنون را فرا گرفت احساس سوزش در حنجره کرد، چشم‌هایش تار شد و دیگر از آن روز تلخ چیزی به خاطر ندارد. غلامرضا حاج مرادخانی جانباز  ۲۵ درصد شیمیایی و اعصاب و روان است. فشارهای زندگی و مصرف داروها چنان بر ذهن او زخم زده که دیگر گذشته‌اش را چون فیلمی پاره پاره آن‌هم درخواب‌های آشفته به یاد می‌آورد. می‌گوید جنگ کابوس خواب‌های شبانه من شده، حتی خاطراتی را که به‌یاد می‌آورد بریده بریده و نامشخص است. 

 

این بچه تهران قدیم با سختی بزرگ شده‌ است. می‌گوید: با خانواده زندگی نمی‌کردم و از نعمت داشتن مادر محروم بودم. پس از پایان جنگ هنوز نیروی دوره جوانی در خود می‌دیدم و بدون توجه به مشکلات و جراحت‌های یادگار جنگ برای زندگی و جنگیدن با مسائل روزمره خود را آماده کردم اما با گذشت زمان و بالا رفتن سن و افزایش علائم و آثار ضایعات شیمیایی دیگر نتوانستم کار کنم. 

 

می‌گوید: از جنگ نپرس! مصرف داروها و آثار شیمیایی از یکسو و مشکلات و رنج‌های خانواده‌ام از سوی دیگر حافظه‌ام را مختل کرده، از حال و روز امروزم بپرس! حاج مراد خانی اکنون با سرطان خون دست و پنجه نرم می‌کند 

 

سال ۸۴ برای اینکه بتوانم آینده فرزندانم را تامین کنم و سرمایه ای برای روزهای سخت داشته باشم خانه‌ مسکونی ام را که با وام‌های متعدد تهیه کرده ‌بودم فروختم و در یک تعاونی ایثارگری سهیم شدم، تعاونی بر اثر عدم رسیدگی و ارزیابی غلط مسئولان جهاد کشاورزی با شکست مواجه شد و بی‌نتیجه ‌ماند. 

 

غلامرضای بی‌خانمان می‌ماند و یک فیش حقوقی که با کسر اقساط وامهای خانه‌در انتها ۱۱۷ هزار تومان عایدی به دستش می‌دهد. او که ۳ ماه است اجاره نداده اثاث خانه ‌را بسته‌بندی کرده و منتظر نشسته تا با حکم تخلیه آنها را به خیابان منتقل کنند. وی گفت: اثاثیه‌ام را بسته‌بندی کردم و منتظر حکم تخلیه هستم تا به زودی کارتن خواب شوم… 

 

 

جانباز غلامرضا در سال ۱۳۶۷ ازدواج می‌کند و اولین فرزندش پس از چند روز بر اثر شیمیایی پدر درگذشته است. پسرش دیگرش حسین با داشتن معدل ۱۹ و هوش سرشار دچار علائم عصبی است که مشکلات اعصاب و روان پدر، او را پرخاشگر کرده و مانع از ادامه تحصیل و حضورش در مدرسه شده است. 

 

اگر مسئولان به حضور یک فرزند جانباز در مدرسه افتخار می‌کردند و پدرش را در مناسبت‌های دفاع‌ مقدس دعوت می‌کردند تا با حضور در مدرسه و بیان خاطراتش برای دانش‌آموزان نه تنها باعث اقتدار فرزندانش شود و به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت کمک کنند بلکه مرهمی‌ بر زخم‌های پدرش باشد رفتار حسین قابل کنترل شدن نبود؟ آیا این جایگاهی که برای او ساخته می‌‌شد در بین دوستانش بر رفتار او تاثیرگذار نبود و درک مشکلات پدر برای حسین آسان‌تر نمی‌‌شد؟ اما دریغ که توجه به مسائل و مشکلات روزمره ما را از آنچه باید، غافل کرده‌است. 

 

جانباز حاج مراد خانی می گوید مسئولان هم دست رد به سینه ما می‌‌زنند و مشکلات را حل نمی‌کنند تا لااقل دردی، درمان شود. دخترم دیپلم مدیریت خانواده دارد و چون پول نداشتم نگذاشتم دانشگاه برود. ۳ سال پیش مدرک او را برای اشتغال به بنیاد دادم تا شاید کمک خرج باشد اما هیچ کاری نکردند. مجلس تصویب کرد ۲۵ درصد استخدامی‌ها برای خانواده جانبازان است اما نه من و نه اطرافیانم هیچ کدام موفق به استخدام فرزندانمان حتی به صورت قراردادی نشدیم. 

 

بنیاد حتی از لحاظ دارویی هم حمایت نمی‌کند و خودم باید اکثر داروها را تامین کنم. غلامرضا اسپری‌هایش را نشان می‌دهد و می‌گوید: فقط سالباتول را که ایرانی است بنیاد می‌دهد سه نوع دیگر که خارجی‌است را باید خودم تهیه کنم، به اینجای صحبت‌هایش که می‌رسد خون تمام دهانش را پر کرده و اتاق کوچک و تاریک را ترک می‌کند و به حیاط می‌رود تا اعضای خانواده حال او را نبینند و بیش از این فرزندانش را در زندگی نرنجاند. دقایقی بعد بر می‌گردد واز انواع اسپری استفاده می‌کند اما صدایش دیگر به سختی شنیده می‌‌شود و نفس‌هایش را به راحتی می‌‌شود شمرد. وی گفت: من ایرانی هستم و می‌خواهم در زندگی آرامش داشته باشم. مرادخانی سکوت اختیار می‌کند و گوشه‌ای می‌نشیند. 

 

 

همسرش با معرفی خود گفت: من خدیجه سمیعی متولد  ۴۴ در سال ۶۷ با افتخار همسر یک جانباز شدم و در کنارش احساس آرامش می‌کردم و خدمت‌گزار او بودم، به خاطر خدا و مملکتش رفته بود اما حالا با بالا رفتن سن، بیماری آزارش می‌دهد و مشکلات مالی که کارشناسی نادرست مسئولان وزارت جهاد برای زندگیمان درست کرده خانواده و فرزندانمان را تحت فشار گذاشته است، حتی کوچکترین تفریح از فرزندانم دریغ شده و بی‌خانمان شده ایم. من خودم مریض هستم و نمی‌توانم حتی کارهای منزل را از دوش غلامرضا بردارم چه برسد که کمک خرجش بشوم. تنها نشسته‌ام و خرد شدن خانواده‌ام را ذره ذره نگاه می‌کنم. از مسئولان می‌خواهم که دست یاری به این جانباخته میهن و اسلام بدهند. 

 

 

زلیخا حاج مرادخانی، دختر بزرگ خانواده از مسئولان خواست: تنها شغلی می‌خواهم که بتوانم به پدر جانباز خود در تامین زندگی کمک کنم. دوستانم و همکلاسیهایم می‌گفتند که با سهمیه جانبازی هم دانشگاه قبول می‌‌شوی و هم کار خوب پیدا می‌کنی. جواب من به آنها تنها لبخندی پراز کنایه بود چرا که در عمل اینگونه نیست. از آقای زریبافان می‌خواهم که به جانبازان رسیدگی کنند. پدر من و امثال او برای میهن و اسلام و ناموسشان جانفشانی کردند حالا رسیدگی به آنها برعهده مسئولان است. 

 

منبع:  http://www.ammarname.ir/link/16502  

 

  

 

همسنگر بسیجی نوشت:   

 

این حقها کجا میره؟ کی جواب میده؟ چقدر دوش مسئولین بی درد، توان حمل اینهمه گناه رو داره؟ چجوری راحت میخوابه شبها زریبافان؟ خسروآبادی؟ چجوری اسمشون رو میذارن آدم؟  

کی باعث شهادت و درد و رنج بی حد و حصر ایثارگران و خانواده هاشون میشه ؟ تا کی ..... تا کی ....... تا کی ....... 

وقتش نرسیده در اون بنیاد شهید بی خاصیت رو گل بگیرن؟ یا رئیس و اطرافیانش رو به مسلخ دادگاه ببرن؟ چرا صدایی از کسی بلند نمیشه؟ چرا بنیاد شهید شده امپراتوری شکست ناپذریر ظلم؟! خودشون به جانباز میگن اینجا امپراتوری شکست ناپذیره! به جایی نمی رسی!!                    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . 

 

 

اضافه شد: جانباز غلامرضا حاج مرادخانی در دی ماه 93 به فیض عظمای شهادت رسید و بر بالاترین قله ها نظاره گر ماست. شعار نیست، بیندیشیم با دستاوردهای شهدا چه می کنیم؟ دیده بودمش سخت با مشکلات وحشتناک می جنگید درد جسمی داشت درد روحی داشت مشکلات مالی فراوان ..... فاجعه بزرگیست با یادگاران جنگ اینگونه تا کردن که بابت ایثارهایشان باید زیر تیغ باشند .... یاحسین


 

لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید 





 

 

 

 

جانباز بدون درصد محمدعلی(امیر) مومن کیایی هم شهید شد

لبیک یا رسول الله 

 

     

السلام علیک ارباب، اباعبدالله  

    

  

 

جانباز بدون درصد، محمدعلی(امیر) مؤمن کیایی هم شهید شد   

 

دسته گل ها دسته دسته می روند از یادها / گریه کن ای آسمان در مرگ طوفان زادها

 

 

سرطان داشت. شیمیایی بود و اعصاب و روان، چند سال پیش دخترش هم سرطان گرفت و فوت کرد. سرطانش ناشی از شیمیایی به ارث رسیده از پدر بود. همسر اولش با وضعیتش نساخته بود و جدا شده بود. 

 

همسر دومش یه نمونه جهادگر بود. یک زن ساده روستایی که بیش از 20 سال همسر جانبازش رو مثل یه بچه تروخشک کرد اونهم در یک خانه مستأجری بدون حمام و بدون آب گرم. آشپزخونه نداشتن. ظروف و لباسها تو حیاط شسته میشد. سرویس بهداشتی با مستاجرهای دیگه مشترک بود. این زن 20 سال تو این خونه دربه داغون با یه صاحبخانه بداخلاق، همسر جانبازش رو تروخشک کرد. جانبازی که بدلیل انواع جراحات و ضایعات جنگ، کنترل ادرار نداشت. نداشتن حمام و آب گرم ...... این زن مادر همسرش بود.... بهش میگن بانو خانم. بانو خانم داغ دخترش رو هم دید دختر سرطان خونی.  بانو خانم میگفت امیر تا صبح باباکرم میرقصه. بلد نیست اصلا رقص نمیدونه چیه اما تا صبح باباکرم میرقصه نه کله داریم نه سر داریم نه گوش داریم هیچی برامون نمونده. کی میدونه ما چی میکشیم؟! 

 

بانو خانم با عشق و علاقه، پرستاری همسرش رو میکرد. 

 

دوستان امیر و بانو یه مبلغی جمع کرده بودن+ وامی که تهیه شده بود تا مسکن مهر بگیرن براشون... مبلغ جمع آوری شده کافی نبود نزدیک بود پرونده مسکن مهرشون باطل بشه بدلیل عدم پرداخت اما با همین شرایط خدا میدونه شاهد بودم با همین شرایط بانو و امیر در کمال بزرگواری از همون پول جمع آوری شده مسکن مهرشون برداشتن و دادن به پسر همسایه که تازه ازدواج کرده بود و و توان رهن مسکن نداشت .... الله الله الله  ..... 

 

خدایا چقدر بزرگی که بنده های به این بزرگی داری ....! خدایا چقدر بزرگی .... خدایا بعضی بنده هات چقدر بزرگند..... چقدر بزرگند ....چقدر نازنیند....

 

 

چقدر اون خونه محقر و  بی در و پیکر بانو و امیر و پسر 17 سالشون باصفا بود ... وقتی میرفتم خونشون چقدر آروم میشدم ...رها بودن از وابستگیها ....فقط صداقت بود .... چقدر دلم تنگه برای 2 هفته پیشی که آخرین بار جانباز رو دیدم. 

 

جانباز امیر بدلیل اعصاب و روان بودن عادت داشت مرتب میرفت بیرون می آمد داخل و در هر بار اومدن سلام میداد گرچه فاصله رفت و آمدهاش خیلی کم بود اما من هربار به پاش بلند میشدم میگفتن بشین امیر عادت داره میگفتم نه اون مرد جنگه حال امروزش به خاطر ایثار دیروزشه... هزار بار که بیاد و بره من هزار بار بلند میشم ... 

 

کارهای مسکن مهرشون داشت درست میشد....چقدر جانباز خوشحال بود میگفت خلاص میشیم از این خونه.... میگفت خواهر کی آماده میشه خونه؟ گفتم گفتن تا چند ماه دیگه اما این زمستون رو هم باید تحمل کنید ... گفت عیبی نداره توکل بر خدا این زمستون رو هم تحمل میکنیم. 

 

جانباز محمدعلی(امیر) مومن کیایی درصد نداشت یعنی جانباز محسوب نمیشد. تا وقتی توان کار داشت کار میکرد اما وقتی از کارافتاده شد رفت دنبال درصدش برای تأمین هزینه های زندگی اما ....... پذیرفته نشد. حقوق بازنشستگی هم کفاف زندگیشونو نمیداد.  

میگفت خواهر، من تو بیمارستان صحرایی بستری بودم مدارکی که بنیاد میخواد ندارم. گفتم دلت خوشه برادر اگه همه مدارکی که میخواستن رو هم داشتی فرقی نمیکرد....  

 

چقدر ذوق داشت برای مسکن مهرشون اما هنوز پرونده تکمیل نشده بود که پر کشید ... 

 

یه عمر تو حسرت یه خونه حمام دار تو حسرت آب گرم تو زمستون... تو حسرت آرامش از دست صاحبخانه بداخلاق 

 

فقط 51 سالش بود.... ظاهرش خیلی سالم بود .... اما پزشکان گفته بودن زیاد زنده نمیمونه چند نوع بیماری از جمله سرطان داشت و همه ناشی از تبعات جنگ.  

 

یکشنبه هفته پیش بود که زنگ زدم از بانو بپرسم رفت دنبال تکیمل پرونده مسکن مهر؟ اما بانو گریه میکرد: من بیمارستان چمرانم آقای مومن کیایی فوت کرد ........... 

 

یخ زدم قفل شدم منجمد شدم .... 

 

 

فوت کرد؟  ...   بانو نگفت شهید شد گفت فوت کرد .... بندگان خدا دیگه مدتهاست که یادشون رفته که امیر جانباز بود..... مثل هزاران جانبازی که دیگه نمیگن جانبازیم .... این خانواده هم یادشون رفته ......آخه دیگه شعار ندیم، کلمه جانباز برای من و تو که درد اونها رو نداریم معنی داره اما برای خودشون دیگه نه .... آخه این جامعه هم تحمل نکرد جانباز رو، نه مردم و نه مسئولین .... جانباز فقط تو واژه ها بود .....به همه میگفتم نگید فوت کرد شهید شد شهید شد شهید شد ....اما برای کسی معنی نداشت همسایه ها هم بیشترشون نمیدونستن جانبازه..... جانباز مومن کیایی رو علی رغم مخالفت همسرش بردن به زادگاهش روستای کیاسر نزدیک سدکرج در جاده چالوس و مظلوم و غریبانه به خاک سپرده شد بدون اینکه کسی بگه شهید یا اینکه بخوان رو سنگ مزارش بنویسن شهید!

 

جانباز شهید گمنام؛ محمدعلی (امیر) مؤمن کیایی 

 

 

خواهر، من تو لشگر ۷۷ خراسان بودم. لشگر ما تو فتح خرمشهر خیلی نقش داشت. پدرم نمیذاشت برم جبهه. تو توپخونه بودم. خیلی دیر به دیر مرخصی می اومدم. خواهر، من بیمارستان صحرایی بستری بودم اما قبول نمیکنن که جانبازم. خانمم میگه تا صبح باباکرم میرقصم!!!...... صداش هنوز تو گوشمه  صداش هنوز تو گوشمه  صداش هنوز تو گوشمه صداش هنوز تو گوشمه .............خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا صداش هنوز تو گوشمه

 

خیلی درد کشید خیلی سختی کشید. غریب رفت مظلوم رفت. گمنام رفت ...جانباز شهید گمنام  

 

آخه خدایا مگه میشه به شهید نگن شهید؟ به جانباز نگن جانباز ؟

 

خدایا مگه میشه ارزش  و درجه بهترین بنده هاتو، چندتا از خدا بی خبر تو بنیاد شهید، تعیین کنن؟ 

 

خدایا چقدر مظلومیت؟ چقدر؟ خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  

 

بانو میشکنه بعد از امیر .... 

 

دلم تنگه برای مهمان شدن در خانه محقر امیر و بانو .... برای رفت و آمدهای پیاپی جانباز امیر به اتاق... برای سلام دادنهای پشت سرهم .... 

  

 

امروز هفتم شهید مومن کیاییه اما هنوز از کیاسر برنگشته بانو ......  

 

 

دلم تنگه برای صداقت و یکرنگی بانو و امیر .... دلم تنگه برای خونشون .... 

 

دلم مهمونی میخواد ...... مهمونی امیر و بانو ..... مهمونی آدمایی که تمام زندگیشون رو حل کنی فقط ازش سادگی و صداقت و رهایی از قید وابستیگها میمونه ..... 

 

دلم مهمونی میخواد مهمون یه خونه محقر اما باصفا و گرم از نفس انسانهای بزرگ 

 

دلم مهمونی میخواد تاب ندارم ....دلم امیر و بانو رو باهم میخواد ....  

    

 

 

  

 لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید 





 

 

 

 

 

 

  

 

دشمن و پیامکهای عاشورایی

                                      لبیک یا رسول الله 

 

                               

                            السلام علیک ارباب، اباعبدالله  

 

   

                     

   

 

                              قبل از ماه محرم این پیامک رو دریافت کردم :  

 

محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن، بساطش آموزه است نه موزه، تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن، نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب. منتظران مهدی (عج) به هوش باشید که حسین(ع) را منتظرانش کشتند." 

 

 

گفتم باز شروع شد... بیا و جمعش کن .... شروع شد... شروع شد بدون توجه به معنی و مفهوم، منتشر کردن جملاتی که هیچ تعمقی در اون نمیکنیم ... شروع شد .....    

 

به خدا بصیرت ابعاد ریزی داره که اینجور جاها خودشو نشون میده ...اگه بصیرت قوی داشته باشی اینجور مواقع میگیری که قضیه از چه قراره ..... به دوستان هرچه گفتیم منتشر نکنید این نوع حرفها رو، توجه نکردند..... مشخصه که به جهت کم رنگ کردن ارزش عزارداری بر امام حسین ع برنامه ریزی شده ... مثل سالهای پیش که نهایت سوءاستفاده رو از سخنان ارزشمند دکتر شریعتی کردند .... واقعا چرا تشخیص نمیدیم جنگ نرم چه ابعادی داره؟! چرا تشخیص نمیدیم که دشمن دقیقاْ میاد از همون مسائلی که بهش اعتقاد داریم استفاده میکنه و بصورت خزیده وارد فرهنگمون میشه؟! ما گفتیم اما دوستان همچنان بر بصیرت نم دار خودشون اصرار کردن .... 

 

تو همین فضا هم  وبلاگهایی که اعتقادات درستی ندارن از همین جملات و پیامها استفاده کرده بودن. 

 

دشمن بیداره بیداره بیداره و مشغول توطئه ....... توروخدا بچه حزب الهی خواب آلو نباش ...انقدر هم تکروی نکن... یه کم از تجربیات استفاده کن .....  

 

چرا همیشه منتظریم تا یه آدم سررشته داری و عالمی مجبور بشه بیاد و تذکر بده ؟! چرا؟!  

 

 

حالا توجه کنید به سخنان دکتر رجبی دوانی، متخصص تاریخ اسلام و استاد قرائتی روحانی برجسته: به نقل از فرهنگ نیوز و عمارنامه :   

 

به گزارش فرهنگ نیوز: در طول تاریخ، دشمنان اسلام دریافته اند یکی از کلیدی ترین عوامل حیات اسلام خون شهدای کربلا و نهضت حضرت سید الشهداست. اما آنچه حائز اهمیت است شناخت سلاح های دشمن و نحوه ایجاد تشکیک آنهاست. یکی از این ابزارها، ایجاد تشکیک در اهداف عاشورایی و ارزش های آن با زبان به ظاهر دوستانه است. به عنوان مثال پیامکی در اوج روزهای عزاداری اهل بیت (ع) به صورت انبوه منتشر گردید که یکی از مصادیق این موضوع می باشد. در این پیامک عنوان شده است:  

 

"محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن، بساطش آموزه است نه موزه، تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن، نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب. منتظران مهدی (عج) به هوش باشند که حسین(ع) را منتظرانش کشتند."  
 
استاد رجبی دوانی در برنامه ای تلویزیونی در این باره گفت:
ظاهر پیامک بسیار حکیمانه است. اما بسیار آرام و حساب شده با کلمات بازی شده است. اوایل پیروزی انقلاب بعضی روزنامه ها چنین تشکیک هایی را ایجاد نمودند که امام فرمودند عزاداریها باید به همان صورت انجام شود و هرچه داریم از محرم و صفراست.  
حضرت را منتظرانش به شهادت نرساندند. منتظران حضرت در کوفه نماندند و از آنجا گریختند. تعدادی دیگر نیز چون حجاج ابن مسروق، نافع ابن هلال و ... در بین راه خود را به امام رساندند. آنها از منتظران بودند. لذا نباید تصور کرد که این پیامک ها از واقعیتی سخن می گویند." 
گریه موضوعی است که بسیار مورد اهمیت و ارزش در عزاداری اهل بیت است. گریه و روضه، ابزاری است که اهل بیت علیهم السلام بسیارمورد توجه قرار داده اند. در حقیقت میان گریه و شعور دینی تناقضی وجود ندارد.  
 
حجت الاسلام قرائتی نیز در برنامه سمت خدای با عنوان کردن این موضوع که مراجع ما بیش از همه گریه می کردند و بیش از همه هم فکر می کردند در پاسخ به تشکیک دیگری که وهابیت درباره زیارت و طواف حرم امام حسین علیه السلام می نمایند گفت:
 
در حج یک کعبه داریم که حاجیان دورش می گردند. در کنار آن حجر اسماعیل است که حاجیان نباید از داخل آن طواف کنند. یعنی در حین طواف به خانه ی خدا باید دور حجر اسماعیل هم بگردند.اینجا قبر اسماعیل است. اسماعیل چه کرده که همه باید دور او بگردند. اسماعیل به پدرش گفت: آنچه خدا امر کرده است انجام بده (إفعل ما تؤمر)چون این پسر 13 ساله تسلیم خدا بود همه باید دور قبرش بگردند. حال ببینیم امام حسین علیه السلام چه کرد. اسماعیل یک نفر بود. حضرت ابا عبدالله (ع)، خودش و خاندانش را فدای اسلام کرد. حال نباید دور ضریحش بگردیم؟

  

 

                                               وابصیرتا 

 

 

                                  

                                      لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید 





 

 

 

من بسیجیم من ایرانیم اگر مرا نمی شناسید سری به 9 دی بزنید

 

لبیک یا رسول الله  

 

 

السلام علیک ارباب، اباعبدالله 

  

  

 

به بهانه هفته بسیج و به یاد عاشورای 88  

 

 

در دینمان آمده است که ناسزا نگویید حتی به دشمن اما اگر حق بودید لعن و نفرین کنید. 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا    

 

لعن علی عدوک یاحسین / خاتمی و کروبی و میرحسین

 

در روز عزا حرمت ارباب شکستند علمدار کجایی.....

 

لعنت بر فتنه گران    

  

لعنت بر اغتشاش گران 

 

لعنت بر سران فتنه  

 

لعنت بر موسوی و رهنورد و کروبی و موسوی خوئینیها و خاتمی و فائزه و مهدی هاشمی ....

 

لعنت بر حامیان فتنه 

 

لعنت بر جنایتکاران در فتنه 

 

لعنت بر هلهله کنندگان روز عاشورا 

 

لعنت بر حامیان آنها 

 

لعنت بر کسانی که آن حرمت شکنی فجیع رو انکار میکنند 

 

لعنت بر کسانی که هنوز دنبال سبزک جلبکند  

 

لعنت بر کسانی که این موارد را انکار میکنند:

 

برهنه کردن بسیجی و تماشاکردنش و فیلم گرفتن 

 

آنقدر سر بسیجی را به دیوار کوبیدند تا جان داد 

 

آنقدر بر صورتش با سنگ کوبیده بودند که قابل شناسایی نبود 

 

با قمه سر بسیجی را نصف کرده بودند 

 

بسیجی را دزدیدند و شکنجه های دهه 60 منافقین را پیاده کردند:با اتو بدنش را سوزاندند، ناخنهایش را کشیدند، دنده هایش را شکستند 

 

جانباز دفاع مقدس را با 18  ضربه چاقو جانبازتر کردند 

 

ماسک اکسیژن جانباز را کشیدند و با دشنه آش و لاشش کردند 

 

مردم را ار خودروها پیاده و مورد ضرب و شتم قرار دادند 

 

40-50 نفری بر سر یک بسیجی ریختند  

 

چادر از سر زنان کشیدند و آتش زدند

 

زندند رقصیدند جماعت هرزه.... 

 

آن که با امام حسین ع هم دشمن است ...پناه برخدا 

 

لعنت بر کسانی که این فجایع را انکار میکنند  

 

به یاد شهدای گمنام و مظلوم عاشورای 88 

 

به یاد جانبازان عاشورای 88 

 

و لعنت بر دشمنانشان 

 

چطور زمان خطر که باشد بسیجی باید دفاع کند، موقع دفاع از میهن که باشد بسیجی باید دفاع کند، موقع فدا شدن بسیجی باید فدا شود....زمان زلزله بسیجیان جهادی اولین گروهی باشند که حضور می یابند و ... و ... و .... بعد هم او را دشمن بنامند و وحشی و آدم کش؟؟!! 

 

با شما هستم تمام حامیان فتنه و تمام منکران جنایتهای فتنه گران! من بسیجیم، وجود دارم، هستم، حتی اگر نتوانی تحملم کنی.  

 

حتی یک فیلم و فقط یک فیلم از ادعاهای واهیتان نداشتید که نشان دهید اما فراوان تصاویر فتوشاپی....

 

تو که قادر به کنترل زبانت نیستی و فضای اینترنت را فرصتی یافته ای برای عقده گشاییهای خود! به هوش! وقتی از سر مسخی افاضات دشمنان این دیار، زبان به یاوه می گشایی که ما عرب نیستیم (امام) حسین و (امام) علی مال ما نیستند(معاذالله) و نام این عربها را بر ایرانی نگذارید و کربلای عربها به ما ربطی ندارد به هوش! می گویم خاموش! اینجا مملکت امام حسین ع است.  

 

این دیار به عشق مولا اباعبدالله پابرجا بوده و نفسهای مردمانش وابسته به عشق حسین است.  

 

در این دیار تا نگویی یاعلی رونق نگیرد هیچ کار لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار . 

اینجا سرزمین مردان و زنان حسینیست که اگر تأسی به عاشورای حسین ع نبود هرگز یارای دفاع از میهن را در برابر اعراب صدامی نداشتند. پس خاموش! به هوش! آنکه ایران را حفظ کرده مردمان حسینی بودند.   

 

 

به هوش که اینجا دیار مردمانیست که گرچه گنه کنند اما به دامان حسین باز میگردند و با دستان عباس ع راه را می یابند. اینجا دیار مردمانیست که گره های بزرگشان با دستهای کوچک رقیه حسین ع باز می شود. 

 

اینجا دیار مردمانیست که نوزادانشان را فدای علی اصغر حسین ع میکنند. اینجا دیار مردمانیست که  خاک حسین ع بر کام نوزادانشان می ریزند و خاک حسین بر سینه امواتشان. 

 

اینجا دیار مردمانیست که علاج درد چشمهایشان گریه بر حسین است. اینجا دیار مردمانیست که نبضشان را که بگیری، نام حسین میزند.   

 

اینجا دیار مردمانیست که وقت دامادی پسرانشان اشکی بر تازه دامادی علی اکبر حسین ع میریزند. اینجا دیار مردمانیست که آب نمی نوشند مگر بگویند سلام بر حسین.

 

اینجا سرزمین من است ایران عاشورایی. آی منافق و معاند و محارب و فتنه گر و اغتشاشگر و آشوب طلب و حامی اینها ....من بسیجیم اگر عاشورای حسین ع بر سرم بزند طوفانی کنم که درجا گورتان را بکنید.  

   

من بسیجیم من ایرانیم اگر مرا نمی شناسید سری به 9 دی بزنید

 

 

 

لطفا جهت نظر دادن به قسمت بالای پست مراجعه کنید





  

 

 

 

با روضه شهدا رسیدیم به کربلا

لبیک یا رسول الله  

 

  

بسم رب الحسین ع  

 

 

آدیوا گوربان اباالفضل گولیوا گوربان اباالفضل 

 

سیل گلر طوفان گلر، یاتماز حوسینین پرچمی 

  

 

ما با روضه شهدا رسیدیم به کربلا

 

ای لشگر حسینی ای لشگر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر   

 

 

عاشوراییان واقعی، یا حسین گویان واقعی 

 

 

 

 

السلام علی الحسین 

و علی علی ابن الحسین 

و علی اولاد الحسین 

و علی اصحاب الحسین 

و علی زینب الحسین 

 

و سلام بر اصحاب آخرالزمانی حسین، سلام بر شهدای انقلاب، دفاع مقدس، راه بصیرت، صابرین و ..... 

 

سلام بر آنانکه عاشورا و کربلا را عینیت بخشیدند 

 

سلام بر شهید راه بصیرت؛ امیرحسام ذوالعلی که بعد از خارج شدن از کما، گفتند خانواده ات را خبر کنیم؟ گفت وقت ندارم، 3 بار گفت یاحسین و شهید شد.  

 

  

 سلام بر شهدای عاشورای  88 تهران، نمیدانیم چند نفر بودند و نامشان چه بود.  

سلام بر جانبازان عاشورای 88 تهران  

 

سلام بر سلامهای لحظات آخر 

 

سلام بر سلام ها و یا حسین های لحظات احتضار شهادت  

 

سلام بر حسین .....یاحسین زیباترین سرود هستی  

 

یاحسین