کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

استاد شهیدم؛ جانباز شهید، عارف عظیم، دکتر محمود رفیعی، بازخواهی گشت در صبح ظهور میدانم. تا طلوع موعود... کجایی سبزترین رزمنده دنیا؟

او را میشناسید؟ او اکنون جانباز شیمیایی شهر ماست

 

او را میشناسید؟ او اکنون جانباز شیمیایی شهر ماست... 

 

 

 جانباز شیمیایی: سعید ثعلبی 

 

سید هادی کسایی زاده مدیر وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران با این جانباز مصاحبه کرده بخوانید : 

 

سعید ثعلبی همان رزمنده شجاعی است که این روزها به دلیل ضایعه شیمیایی و خس خس گلویش به ناچار از کپسول اکسیژن استفاده می کند. او صاحب همان عکس معروف دفاع مقدس است. رزمنده ای که ایستاده و تفنگ به دست گرفته و پیشانی بند «یا مهدی ادرکنی(عج)» بر پیشانی دارد. 

 

سال 59 در بستان زندگی می کردیم که بعد از شروع جنگ، عراق آنجا را محاصره کرد. به حمیدیه رفتیم. تصمیم گرفتم به جبهه بروم اما به دلیل سن کمم در بسیج ثبت نامم نکردند. آنقدر سماجت کردم که در بسیج حمیدیه قبولم کردند. در کرخه نور، مسئول ادوات بودم و با اینکه 16 سال داشتم، بعد از مدتی مسئول گردان 40 نفره شدم.  

  

کرخه نور در شمال جفیر قرار دارد. سال 61 نزدیک های عملیات بیت المقدس بود که برای شروع، باید آنجا را پاک سازی می کردیم. 

    

عراقی ها، کرخه نور را مین گذاری کرده بودند. بچه ها همه داوطلب بودند که از معبر مین رد بشوند و راه را باز کنند. آخرش قرعه کشی کردیم. دو بار قرعه زدیم و هر بار اسم بچه های خوزستانی درآمد. صدای اعتراض شمالی ها بالا رفت. می گفتند: ما مهمانیم شما در خانه خودتان هستید بگذارید ما برویم. ما چاره ای نداشتیم گذاشتیم دوباره قرعه بیندازند، گفتیم مهمانند باید احترام بگذاریم بالاخره آنها رفتند. ساعت یک بعد از ظهر بود که آزادسازی کرخه نور را شروع کردیم.   

 

آن روز 50 نفر از بچه ها از روی مین ها رد شدند. مین ها ضدنفر بودند و می کشتند؛ برگشتی در کار نبود. مسیر 40 متری را بچه ها یکی یکی رفتند و باز کردند.   

من حساب می کنم که در هر متر، حداقل یکی شان به شهادت رسید. اولی در قدم اول، دومی بعد از او، سومی... و هر کدام که پیش می رفت، پا جای پای کسی می گذاشت که لحظه ای پیش از او، جلوی چشمش در غبار انفجار مین ضدنفر گم شده بود. 

 

  

فکرش را بکن! صف کشیده بودند و پشت سر هم می رفتند. یکی یکی. یکی می رفت و وقتی صدای انفجار بلند می شد  او که رفته بود در غباری که از زمین به آسمان می رفت گم می شد، بعدی پشت سر او می دوید که به نوبتش برسد که در غبار انفجار بپیچد و به آسمان برود.   

 

نه چاره نبود، بچه ها می رفتند و راه را باز می کردند. معبر مین از خاکریز مقدم خودمان بود به خاکریز دشمن. بچه ها همه خوشحال بودند. عزم داشتند. الله اکبر و یاحسین (ع) می گفتند و می رفتند و از روی مین رد می شدند و راه را باز می کردند. 

 

سال 61 در عملیات والفجر یک در هور العظیم بودیم که عکاسی آمد و عکسم را گرفت و رفت. آن موقع مسئول دسته بودم. دیگر او را ندیدم، ولی عکس را داشتم. از کنگره ها و جشنواره های زیادی سراغ این عکس را می گرفتند و دنبالش می گشتند، من هم به آنها می دادم.بعضی ها به اشتباه تصور می کنند که این صاحب این عکس در جبهه به شهادت رسیده اما من زنده ام و حالا با مشکلات شیمیایی ام دست و پنجه نرم می کنم.   

  

 

در عملیات خیبر شیمیایی شدم   

 

قبل از مجروحیت شیمیایی ام، در عملیات بیت المقدس برای آزادی خرمشهر، یک بار از ناحیه دست چپ زخمی شدم  و یک بار دیگر دچار موج انفجار شده بودم، با این همه دوباره به جبهه برگشتم. سال 62 در عملیات خیبر شیمیایی شدم.    

 

آن روز چند نفر زخمی شدند. من با قایق، زخمی ها را از شط از جاده بصره به سمت ساحل خودمان می بردم که شط را بمباران شیمیایی کردند. ما هم خبر نداشتیم که اصلا شیمیایی چی هست. ساعت 10 و نیم صبح بود. روی آب بودیم و آن جا هوای شیمیایی را تنفس کردیم. بمب شیمیایی را توی آب انداختند. نیزارها همه سوختند. دودش سفید و غلیظ بود و در هوا می چرخید.   

 

وقتی به ساحل رسیدیم، یکی از بچه ها آتش گرفته و روی زمین افتاده بود. رفتم و با پتو خاموشش کردم. خودم هم بدنم می سوخت. ما را به بیمارستان بردند. بین مجروح هایی که با قایق به ساحل رساندم، اسرای عراقی هم بودند. آن موقع استادیوم ورزشی اهواز تبدیل به نقاهت گاه مجروحین شیمیایی شده بود. ما را به آنجا بردند و شست و شو دادند و بعد هم به بیمارستان نجمیه تهران منتقلمان کردند. دوران بستری ام سه ماه طول کشید. بدنم تاول زده بود، احساس خفگی داشتم، خون استفراغ می کردم. هنوز هم همینطور.    

 

بله، سال 65 در شلمچه دچار مجروحیت شیمیایی عامل گاز اعصاب شدم. عراقی ها بعد از این که فاو  را گرفتند، می خواستند شلمچه را هم بگیرند که ما آنجا بودیم. برای همین هواپیماها آمدند و ده تا ده تا بمب های گاز اعصاب ریختند. ما توی سنگرمان بودیم، رفتیم ماسک زدیم ولی دیگر فایده نداشت. سه نفر بودیم. تشنج کردیم. یکی از بچه ها، بچه تبریز بود، 12 ـ 13 ساله. سرش را محکم می زد به دیوار. خون از سر و صورتش سرازیر شده بود ولی هیچ چیز را احساس نمی کرد. فقط سرش را محکم می زد توی دیوار.  

 

  

از شلمچه ما را آوردند اهواز و از آن جا بردند تهران. بیمارستان نجمیه، بیمارستان بقیه الله، بیمارستان مصطفی خمینی و بیمارستان جماران. برای مجروحتیم با گاز اعصاب نزدیک شش ماه بستری بودم.   

 

در جبهه، وقتی رزمنده ها سر پست نگهبانی می رفتند، نفر بعدی را که نوبتش می شد، بیدار نمی کردند و خودشان جای بعدی هم بیدار می ماندند و نگهبانی می دادند. بچه ها با هم مثل برادر بودند. پوتین های همدیگر را واکس می زدند، لباس های همدیگر را می شستند، کسی نمی گفت این لباس کی است و آن لباس کی است. همه را با هم می شستند. 

 

حال و هوای آن موقع خیلی خوب بود، پر از افتخار و عشق بود. شب عملیات همه حاضر بودند. همه می خواستند بروند جلو. همه عشق خط مقدم را داشتند. خط مقدم خیلی سخت بود. بچه ها توی جنگ دیده اند، خط مقدم شوخی نیست.همه این ها، مرا به جذب جبهه می کرد.

سال 62 ازدواج کردم. یک هفته بعدش یک شب آمدند درِ خانه دنبالم و گفتند بیا برویم عملیات، من هم رفتم! عملیات خیبر بود، همان جا شیمیایی شدم. خانمم هم می گفت: آزادی، برو.   

  

شبها بیدار هستم  

 

  

 

حالا هم خیلی سخت است. باید دارو بخورم تا اعصابم آرام بگیرد. عصبانی می شوم، خوابم نمی برد، شب ها بیدار هستم. گاز اعصاب مغز را داغان می کند، انگار یک چیزی توی سر آدم را می خورد. حالا شب و روز قرص می خورم، داروهایم هم همه خارجی هستند. هر شب باید از کپسول اکسیژن استفاده کنم و ...   

 

خودمان راهمان را انتخاب کردیم. خودمان خواستیم و رفتیم و مجروح شدیم. من هم حالا با همین دردها تا آخر عمر ادامه می دهم. باید مردم بدانند، باید بچه ها بدانند. هرچه باشد باید بگویند که جانبازها ذخیره هشت سال دفاع مقدس هستند. باید بگویند که آنها که رفتند، خودشان را برای دین و ناموس و کشورشان فدا کردند.   

 

 

حالا بچه ها مثل بچه های زمان جنگ نیستند. این بچه ها پرورش و هدایت می خواهند، باید کسی باشد که راه آنها که به جبهه ها رفتند را ادامه بدهد. این بچه ها باید از یک جایی شروع کنند، باید به کشورشان وفادار باشند. ایثار و فداکاری باید زنده بماند.  

 

ما در زمان جنگ در حال دفاع بودیم. ما فقط از خاک خودمان دفاع می کردیم. فقط به فکر کشور خودمان بودیم، می خواستیم مرز خودمان را نگه داریم. خدا را شاهد می گیرم که باید مرزهایمان را با قدرت نگه داریم. همین حالا هم برای دفاع از وطنم، خودم حاضرم از روی مین رد بشوم و فدایی بشوم.  

  

 

منبع: http://chemical-victims.blogfa.com/post-715.aspx 

 

 

 

  

او اکنون شهید امروز و جانباز شیمیایی شهر ماست 

 

یادم باشد که جانباز، شهیدی است که چند صباحی با ماست 

 

 یادمان باشد که او برای ایستادن ما شکست

 

  

لطفا برای کامنت گذاشتن به قسمت بالای پست مراجعه کنید





 

 

 

  

 

 

 

 

نظرات 38 + ارسال نظر
نسرین سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ب.ظ http://www.eshghee-asemanii.blogfa.com

سلام

ما هرچی داریم از کسانی داریم که جونشونو به خاطر آسایش ما فدا کردن

زینت سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ب.ظ http://www.zinat1.pelakfa.com

سلام همسنگر بسیجی
چقدر فاصله است ؟
ما کجاو این بزرگمردان کجا ؟
فقط باید بغض کرد و به غریبی خودمان که حتی نمی توانیم در این هیاهوی شهر فریاد بکشیم بسوزیم .

نقطه رهایی سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ http://noghteyerahayi.blogfa.com

سلام
ممنون از دعوتتون
امامن تا به حالا ایشون رو ندیده بود
التماس دعا..

ن ر گ س سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ http://delneveshteosiasat.blogfa.com

اینا اینطوری...
من اینطوری...
با اینهمه ادعا...

احمد-حدید چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.hadidemandegar69.blogsky.com

سلام
واقعا این بزرگ مردان را هیچ وقت نمیتوان فراموش کرد .....
ای کاش آقایونی که به فکر انتخابات آینده هستند و به خانه های ایثارگران و خانواده شهدا به خاطر جذب آرا سر میزنند
به خانه این افراد هم سر بزنند، شهدای ما فقط چند شهید معروف نیست
با خودمون یک لحظه خون بالا اوردن را تصور کنیم، وااااااای ......
یاعلی

محبان الحسین (ع) چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ http://sara-allah.blogfa.com

اللهم عجل لولیک الفرج

مهدی جان (روحی فداک)

دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت

کی شود پیش قدم های تو اسفند شود؟

منم - خودمم چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ق.ظ http://mohsen133.blogfa.com/

خوشا به حال آنان که اگر ماندند ....
ولی ماندند !

. چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ق.ظ http://raad313.blogfa.com

سلام.
خیلی عالی بود.
اتفاقا دیروز داشتم به این فکر می کردم که صاحب این عکس کدوم شهید؟ حال میبینم که ایشون شهدای زنده هستن.استفاده کردم.
یاعلی

محمد چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ق.ظ http://baseirat.mihanblog.com/

"خدایا تو میبینی و سکوت میکنی

ولی ...

مردم نمی بینند و فریاد می زنند"





"خدایا چه بی حساب و بی صدا می بخشی و ما...

چه حسابگرانه تسبیح می گوئیم"





"می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری...

فکرشو کن...

اگه عاشق خدا بشی چه زیبا شکل می گیری"





"خدایا آنگونه زنده ام بدار که

نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم"


ممنونم سرزده اظهار لطف فرمودید
تعدادی ازمطالب شما را خواندم جذاب بودند
بازهم منتظر نظرات زیبایتان هستم
ممنونم پاینده با شید

لاله های سرخ ابی چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://22khordad89.blogfa.com

سلام
یادمان باشد انها برای ایستادن ما شکستند....زیباست همسنگر
همسنگرم هرچی از عمرم میره و توی این فزای مجازی میگذره احساس میکنم که چقدر روزها تند میگذره ولی ما هنوز ایستادیمو هیچ کاری نمیکنیم و مسئولیتمون هرروز بیشتر میشه
یه جانباز تو دو قدمی ما داره از هوای مصنوعی استفاده میکنه ما برای اینکه سلب مسئولیت کنیم گفتیم شهید شد بهمین راحتی
فقط همین شرمنده ایم

شهید گمنام چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://www.shahide-gomnam90.blogfa.com

سلام ممنون که خبرم کردید.جالب بود.

موفق باشید.

التماس دعا

یا علی...

نیلوفر چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://nilofar20.mihanblog.com/

سلام
خدا رو شکر که هنوز عده ای هستند که درد جنگ را کشیده اند وعده ای دیگر عکسش را با حضرت امام گرفتند وفتنه گری کردند وخوشا بحالشان که عاشقانه رفتند

قاصدک چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ب.ظ http://heyratkadeh.persianblog.ir/

چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛(امام خمینی)

یا زهرا[گل]

احمد چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ب.ظ http://www,hadidemandegar69.blogsky.com

سلام
با "افشاگری پدر شهید فتنه88" بروزم
یاعلی

جانبازربذه نشین چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ب.ظ http://farhangrabaza.persianblog.ir

یاالله . سلام دلاور . خدا تو را فراموش نکند بندگان که ما را فراموش کرده اند ! چطوری دخترم ؟ انشاالله که خوبی ؟
شکرلله که حدود یکماه پیش با پاهای چلاقم به دیدارش توفیق یافتم ! حاج سعید از نا شناخته ها ۸ سال دفاع مقدس است که اینک به غربت اش راه یافته اند و روزی باید فریاد بزنیم : این گل پرپر ماست ! هدیه به رهبر ماست ! و در دل خود هزاران حدیث ناگفته را به زیر خاک خواهد برد ! خاک هم توفیق اش چه بیش است که رازدار این حدیث های ارزشمند خواهدبود ؟ موفق باشی دلاور همسنگرم !

سلام

نگفته بودید. گله میکنم که چرا نگفتید به دیدار این مرد بزرگ رفتید؟!

نعمتها در کنار ما .....اما ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یاعلی

محمد چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ب.ظ http://m1983.blogfa.com

واقعا ناراحت کنندست.چرا؟آخه چرا باید این جوری باشه بعد این همه سال.....خدائیش من هر وقت این عکس و میدیدم فکر میکردم شهید شدن ایشون.یعنی چند نفر مثل من فکر میکردند؟؟؟؟
خدا اجرشون بده.جونشونو گذاشتن تا الان ما اینجوری زندگی کنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

محبان الحسین (ع) چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ب.ظ http://sara-allah.blogfa.com


اللهم عجل لولیک الفرج

بسیجی ام به امید ظهور پنجره ام

و باز مانده نسل هزار حنجره ام

هنوز عهد و مرامی که داشتم دارم

و جان نیمه تمامی که داشتم دارم

به همرهان که جفا می کنند می گویم

اگر چه گفته ام اکنون بلند می گویم

که تا به چشمه نور حیات روزنه ای است

تمام بود و نبودم فدای خامنه ای است

سلام شما خیلی لطف دارید

خاکریزخاطرات پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 ق.ظ http://www.khakrize90.blogfa.com

بسم رب المهدی؟[گل]


سلام رزمنده با یک پست درباره: ای بسیجی ها...........؟ منتظر حضور گرم شما در سنگر[گل]

التماس دعا [گل]

یا حق[گل]

یاد یاران پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:28 ق.ظ http://bahameh-bihameh.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
با انتقاد از موضع اخیر مختاباد به روزم

تمار پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:58 ق.ظ http://mgh348.blogfa.com

بسم رب الشهداء

سلام
امیدوارم این مطالب و این جانبازی ها و ......
چشم دل خیلی را رو باز کنه جوانان و نوجوانان کشورمون به خودشون بیایند و ببینند که افرادی در سن و سال ۱۳ - ۱۴ - ۱۵ به بالا در زمان جنگ چه خوش درخشیدند ای کاش منم به اندازه یه رزمنده ۱۳ ساله دفاع مقدس بارم بود و خدا - پیغمبر - ائمه اطهار و ولایت فقیه رو به خوبی می شناختم برام دعا کنید چشم دل و چشم بصیرتم باز بشه . التماس دعا

جامانده پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:33 ب.ظ http://heyat-r-e-khoy.blogfa.com/

خدا نخواست تو را شهید کند
خواست که ذره ذره تمام تو را شهید کند...

ماهدایت یافتگان مکتب حسینیم بگذار یزیدیان هر چه می خواهند سر ببرند

موفق باشید
بابت تاخیرم عذر تقصیر

محمدی نور پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ب.ظ http://mohammadinoor.blogsky.com

سلام خداقوت
اجرت با خدا


یاعلی

احمد پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ http://www.hadidemandegar69.blogsky.com

سلام
شب زیارتی امام حسین است اگر ی کمی هم دلتون روونه کربلا شد منم یاد کنید
یاعلی

سید مجتبی هاشمی پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ http://vamandeh12.blopgfa.com

با سلام وعرض خسته نباشید...
یار خسته و دیرین شما علاقه مند همیشگی تان هستم.
از مطلب جانباز برادر ثعلبی صفا کردم...
خدا خیرتان بدهد. دلم می خواهد مطالب جدید و خوبی برایتان بفرستم ولی متاسفانه خسته و گرفتارم...

جانبازربذه نشین جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ق.ظ http://farhangrabaza.persianblog.ir

یاالله . سلام همسنگر . حتما به وبلاگ حقیر قدم رنجه بفرمائید و نظرتون برام مهمه ! منتظرم !! فرهنگ

سفیر جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ق.ظ http://www.safir1390.blogfa.com

سلام اپم نظر شما لطف شماست
خدایا اینک که متولیان فرهنگی کشور خفته اند جوانان مان را بتو میسپاریم که تو بهترین امانت داری

تمار جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:24 ق.ظ http://mgh348.blogfa.com

سلام
اگر تهران هستی یک آدرس بهتون میدم برو از نزدیک ببین و با برادر من صحبت کن ببین چی دستگیرت میشه توی یک زیر زمین زندگی میکنه جانباز انقلاب در سال ۵۷ و جانباز جنگ از سال ۶۱ است و از سن ۲۰ سالگی بازنشسته ارتش است توی یک زیر زمین با زن و ۲ پسر زندگی میکنه و .............................مشکلات زندگی و دردهای داخلی به اعتیاد کشونده این شخص رو و ..............................؟ چه کسی؟ کسی که یک زمانی توی پارک لاله تهران و نظام آباد کسی جرات نداشت رو حرفش حرفی بزنه .

آدمک جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ق.ظ http://moshtikhaak.blogfa.com

و شهدا در راهند...به بلاگ ما سری بزنید

مهجور جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.blogfa.com

سلام
ممنون از خبرتون چتد ماهی بود دنبال صاحب این عکس بودم .....
چقدر فاصله است
وای بر من!!!!!!!!
التماس دعا مومن

یک بنده ی خدا جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.mottaghin68.blogfa.com

با سلام به شما
شرمنده ام از این همه ناآگاهی و بیتوجهی به یادگاران خمینی کبیر
حتی گریه هم این آتش و سوز غم را فرو نمی نشاند.

سلام رفیق! با مطالب جالبی از امام خامنه ای،شهید بهشتی، شهید دیالمه و ... به روزیم. حتماً به ما سر بزن!

اللهم احفظ قائدنا امامناالخامنه ای

در ضمن اگه دوست داشتی ما رو لینک کن و خبر بده تا ما هم شما رو با افتخار لینک کنیم.

در ضمن توی یکی از وبلاگها دیدم که مرحوم دکتر شریعتی رو شهید خونده بودی، نه عزیزم قرار نیست که هر کی یه کم معروف شد و باهاش حال کردیم شهید بهش بگیم، حتی ایشون روحانیت رو اونجور که باید و شاید قبول داشته باشه،قبول نداشت! حتی با شهید استاد مطهری یه کم مشکل داشت، خود استادمطهری به کتابهای شریعتی ایرادهای زیادی گرفت،اما ایشون سهل انگاری کرد و فقط موقع رفتن به خارج از کشور به چندنفر مخصوصاً محمّدرضا حکیمی سپرد که کتابهاش اصلاح بشه و حکیمی و .. هم سهل انگاری کردن و کتابهای ایشون بدون ویرایش هنوز هم داره دست به دست می چرخه،مرکز اسناد کتاب کوچکی نوشته پیشنهاد میکنم حتماً بخونش. منتهی نه باید ایشون رو کوبید و بی دین بهش گفت و نه مثل بعضیا نباید به آسمان هفتم بردش و بدون خطا و اشتباه معرفیش کرد. ایشون در خارج از کشور به خاطر فشارهای عصبی و... در سال 56 به رحمت خدا رفت.مطلب زیاد بود اما اینجا جاش نیست رفیق

یا علی!

سلام

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اصلا با اظهاراتتون موافق نیستم. چون حقیقت نیست. جریان نقد و حکیمی رو هم میدونم که ربطی یه عدم بزرگی او نداره. بنده هم ایشون رو به آسمان هفتم نبردم. به قول امام خامنه ای هنوزهم دکتر شریعتی مظلوم است. از نحوه مرگ ایشون 100 درصد بی اطلاعید که چنین میگید.
ای کاش در اظهاراتمون به ولایت استناد کنیم تا خطا نکنیم.
ای کاش می اندیشیدیم به اینکه شریعتی کسی بود که شهید چمران 3 روز بر مزارش گریست و امام موسی صدر یاور دینیش را از دست داد.

ان شاالله که خود را بالاتر از امام خمینی و امام خامنه ای و امام موسی صدر و شهید چمران و ..ندونیم..

پاسخ مفصل رو در وبتون گذاشتم.

یاعلی

مهدی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:20 ب.ظ http://tasdid.mihanblog.com

سلام
بسیار متاثّر شدم و شرمنده، نمی دونم چه جوابی برای شهدا و جانبازان و خانواده هایشان آماده کردیم؟ حتّی فکر کردن به این مساله که یک نفر به خاطر کسانی که نمی شناسد، به خاطر کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند، برای ملّتش برای دینش، اینگونه عزیزترین چیزش یعنی جانش را فدا کند و حتّی برای این کار اصرار هم داشته باشد که بگذارید من بروم، اینها مگر زن و فرزند نداشتند؟ مگر خانه و کاشانه نداشتند؟ چه دیده بودند که اینگونه سبکبال بوده و برای دنیا پشیزی ارزش قائل نبودند؟ چه خوب می شد اگر سیره آنها را دنبال می کردیم، در سخنانشان در وصایایشان می گشتیم تا شاید درک کنیم آنچه را که آنها دیده بودند و می دانستند.
خدایا ما را شرمنده شهدایمان مفرما.

ایمان کریمی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ب.ظ http://teflerobab.blogfa.com

واقعا از محضرتون عذر میخوام همسنگر دو تا صفحه باز کردم ُ که اشتباهی این کامنتو برا شما گذاشتم.
http://www.gapilig.blogfa.com/ مال این وبلاگ بود.
حقیر رو عفو بفرمائید.

البته به خدمتگزاری حاضریم.
+++++++++++++++
عکس این جانبازو خیلی جاها دیده بودم ُ ولی متاسفانه ازشون اطلاعاتی نداشتم ُ خدا خیرتون بده.
بازم عذر میخوام
یا حسین

فاطمه دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ق.ظ http://www.nedaye-rahmat.blogfa.com

سلام...خیلی وبلاگت جالبه..چند تا از مطالبت رو خوندم...
بازم میام..اگه دوست داشتی به منم سر بزن..خوشحال میشم..برای تبادل لینک هم منو با کتاب اسرار لینک بده وبگو بهم که با چه اسمی لینک بدمت...منتظرتم..تا بعد

نقطه ی رهایی چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:52 ق.ظ http://noghteyerahayi.blogfa.com

ای عزیزان... بدانید ماندنمان در گرو رفتنمان است...
شهید هادی علی دوست
سلام
دوست عزیز با پست نقطه رهایی به روز هستم
خوشحال می شم سر بزنید
التماس دعا...

الفاتح چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ http://al-fateh.blogfa.com

سلام علیکم
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: مسلمان برادر مسلمان است، پس نباید که بر او ستم کند و به او ناسزا گوید. هر کس که در رفع حاجت برادر دینی خود بکوشد، خدایش حاجت روا خواهد کرد، هرکسی غمی از مسلمانی بردارد، خداوند غمهای آخرت را از دلش برخواهد داشت و هر کس عیب پوش مسلمانی شود، خداوند در قیامت پرده از کارش برنخواهد گرفت.

درد بزرگ بشریت امروز فقدان عدالت است. همیشه دستگاههای ظلم و جور در سطح دنیا به شکلهای مختلف بر مردم جفا کرده اند، بشریت را زیر فشار قرار داده اند و انسانها را از حقوق طبیعی خود محروم کرده اند، اما امروز این معنا از همیشه تاریخ بیشتر است و این بدبختی هایی که روی زمین را فراگرفته، رفع این را انسان از ظهور مهدی موعود می طلبد و انتظار می برد.

ضمن درود به روان پاک شهدای عزیز بحرین، دعا برای پیروزی عاجل و ذکر 5 صلوات جهت رهایی اسرای بحرین عزیز و شفای مجروحان و بهبودی هر چه سریعتر آن عزیزان، انشاءالله این تلاش ها مورد رضایت حضرت ولی عصر (عج) واقع شود.

به امید رسیدن عید واقعی مسلمین و نجات مسلمانان و مستضعفان از ستم جنایتکاران عالم ؛ و آن روزی است که حضرت ولی عصر(عج) ظهور نماید؛ خداوند متعال اجرتان دهد، الفاتح با افتخار مایل به تبادل لینک می باشد، انشاءالله همیشه معلم مهربانی باشید و در پناه خداوند عالم، محتاج دعای جمله خوبانم[گل]

یاد چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام یاران
سلام جانبازان
سلام بر آنان که آسایش اکنون خود را از جان نثاری آنان داریم.

یادش بخیر ، چه روزهایی بود.
جبهه و خلوص و خلوص.
یادش بخیر همراه شهیدان بودن.
یادش بخیر جنگیدن و یاد کربلا بودن.
یادش بخیر لبیک به امام گفتن.
یادش بخیر یاد ابالفضل بودن.
یادش بخیر ...

اکنون کجاییم؟ یاران کجایند؟

ای کاش قدر می دانستیم.
ای کاش دستی می گرفتیم.
ای کاش کاری بکنیم...

دلاور چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ

سلام دلاور

یادش بخیر عکس ماندگارت در جبهه
یادش بخیر روزهای صلابت و ایمان
یادش بخیر رشادت ها
و اکنون ...
برایت دعا می کنیم تویی که یادگار آن دورانی
تویی که مانده ای با دنیایی از درد و ناراحتی
خسته از درد تن و درد روح
که شما خسته نیستید و ما خسته شدیم
که شما نالان از درد جسم نیستید و ما نالانیم.

خدایا شفای جانبازان را از تو می خواهیم الساعه و به عافیت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد